حضرت رسول اکرم (ص) : دو چیز را خداوند در این جهان کیفر میدهد : تعدی ، و ناسپاسی پدر و مادر .
مناسبتی دیگر از راه رسید و این بار تمامی فرزندان برای قدردانی از پدران مهربان ؛ زحمت کش و دوست داشتنی خود با هدایای کوچک خود سعی دارند محبت خود را به پدران خود نشان داده و از این عزیزان سپاسگزاری کنند .اما در این میان آیا قدردانی یعنی خرید هدایای گران قیمت و شیک ؟ آیا قدردانی یعنی همین یک روز ؟ و با پایان این روز همه چیز بر روال عادی خود بازگشته و دیگر کسی به یاد پدری که تا پاسی از شب برای رفاه خانواده زحمت می کشد نیست.
نیکى به پدر و مادر، وظیفهاى اخلاقى است که در واجب بودن شکر منعم ریشه دارد. انسان فطرتا شاکر و سپاسگزار کسى است که به او نیکى کرده است.
سپاسگزارى از پدر و مادر، نشانه و گواه سلامت فطرت است و کسى که به پدر و مادر خود نیکى مىکند، از فطرت خود پاسدارى کرده است. اهمیت سپاسگزارى از پدر و مادر، چنان است که خداوند پس از امر به شکرگزارى از خود، شکر پدر و مادر را آورده است:
و وصینا الانسان بوالدیه حملته امه و هنا على و هن و فصاله فى عامین ان اشکر لى و لوالدیک الى المصیر؛
و انسان را درباره پدر و مادرش سفارش کردیم. مادرش به هنگام باردارى او را با ناتوانى روى ناتوانى حمل کرد و دوران شیرخوارگى او در دو سال پایان مىیابد آرى او را سفارش کردیم که شکرگزار من و پدر و مادرت باش که بازگشت همه به سوى من است.
و بهترین قدرانی که می توانیم از والدین خود داشته باشیم این است که همواره به این دو موجود نازنین احترام بگذاریم و قدر زحمات آنان رابدانیم و این تنها خواسته والدین از فرزندان خود می باشد...
امام صادق (ع) می فرمایند :برترین کارها عبارتنداز :
1- نماز در اول وقت آن
2- نیکی به پدر و مادر
3- جهاد در راه خدا.
زمانی که کامپیوتر و به دنبال آن اینترنت به جامعه ایرانی قدم نهاد به سرعت مورد اسقبال شهروندان قرار گرفت و همراه با این استقبال در بیشتر روزنامه ها ، مجلات ،بر نامه های تلویزیونی و حتی خود سایت های اینترنتی سخن از خطرات احتمالی این دنیای مجازی و به خصوص دنیای چت بود و توصیه های بسیار به خانواده ها در خصوص کنترل فرزندان خود در استفاده از این دنیای جدید داده می شد.توصیه هایی همچون اینکه کامپیوتر را در اطاق شخصی فرزندان خود قرار نداده و آن را در سالن پذیرایی و یا اطاق نشیمن جایی که خانواده به راحتی بتواند سایت ها و مسج های فرزندان خود را کنترل نماید قرار دهید و این توصیه ها روز به روز بیشتر می شد و حتی مدتها بحث داغ محافل خبری در مورد اعتیاد به اینترنت این هیولای قرن بود
اما اینک مدتی است که دیگر از اینترنت به عنوان هیولای ارتباطات کمتر گفته می شود و به جای بد گفتن از این نوع ارتباط از خانواده ها خواسته می شود که به فرزندان خود طریقه استفاده از دنیای مجازی را آموزش دهند و به جای کنترل های افراطی و گاه بی مورد توصیه های لازم را در خصوص برخورد با این دنیا را همچون دنیای حقیقی به فرزندان خود بیاموزند.
دیگر هراس ها از اینترنت کمتر شده و شاید بتوان دلیل آن را واقع بینی خانواده ها و آگاهی بیشتر نوجوانان و جوانان دانست.اما به یکباره چه می شود که خانواده ها از ارتباط جدیدی چون اینترنت دچار هول و هراس می شوند و نسبت به رفتارها و اعمال دیگر فرزندان خود بی اعتنا می باشند.
دنیا در حال پیشرفت است و هر رروز نوعی جدید از امکانات و ارتباطات به جوامع بشری عرضه می شود و در این میان می توان به اس ام اس ( پیامک )اشاره کرد. نوعی جدید از ارتباط سهل و آسان(حدود 5 _6 سالی است که در ایران کاربرد دارد )که هیچ سخنی در این باره گفته نشده تنها سخنی که بوده سخن از هزینه کم این ارتباط بوده ( البته این هزینه نسبت به کشورهای دیگر بسیار بالا بود و از ماه جاری نه تنها هزینه این نوع ارتباط کمتر نشد بلکه بیشتر هم شد )هیچ کارشناسی در خصوص اعتیاد به اس ام اس (در عید نوروز امسال فقط در چند روز اول سال مبلع یک میلیارد و هفتصد و هشتاد میلیون تومان از ارسال اس ام اس تبریک سال نونصیب مخابرات شد ) و مضرات آن سخنی نمی گوید
آیا از این ارتباط دنیای امروزی به درستی استفاده می شود و نیازی به آموزش صحیح جهت استفاده از آن وجود ندارد ؛ آموزش استفاده از این ارتباط هر روز بیشتر می شود به جای تماس تلفنی با برنامه های رادیویی و تلویزیونی ارسال تنها یک اس ام اس به جای ارتباط کلامی از ارتباط نوشتاری به وفور استفاده کردن ( گراهام بل تلاش نمود ارتباط کلامی را در بین انسانها در نقاط مختلف برقار کند غافل از آنکه روزی ارتباط نوشتاری به سادگی تلاش او را کمرنگ خواهد ساخت )
سخن در بد بودن اس ام اس نیست سخن در استفاده صحیح آن است که این روزها کمتر خانواده ی به اس ام اس فرزندان خود توجهی داردو این ره که می رود زنگ خطریست که اهمیتی به آن داده نمی شود. سخن از دسترس بودن این نوع ارتباط بدون اطلاع خانواده هاس ( با وجود سیم کارت های اعتباری ؛ خانواده ها حتی از شماره تماس فرزندان خود اطلاعی ندارند چه برسد به نظارت آن )
ما انسانها موفق شدیم از طریق دستگاه های بسیار پیچیده با سایر کرات در کهکشانها ارتباط بر قرار کنیم ولی برای آشنا شدن با همسایه که احتیاج به دستگاه خاصی هم ندارد عاجزیم.
وقتی کودکی هفت ساله بودم، پدر بزرگم مرا به برکه ای در یک مزرعه برد و به من گفت: سنگی را به داخل آب بینداز و به دایره هایی که توسط این سنگ ایجاد شده نگاه کن. سپس از من خواست که خودم را به جای آن سنگ تصور کنم. او گفت: " تو می توانی تعداد زیادی از جلوه ها و نمودها را در زندگیت خلق کنی اما امـواجی که از این جلوه ها پدیـد می آید، صلح و آرامش موجود در تمام مخلوقات را بر هم خواهد زد. به خاطر داشته باش که تو در برابر هر آن چه در دایره زندگیت قرار می دهی مسوولی و این دایره به نوبه خود با بسیاری از دایره های دیگر ارتباط خواهد داشت. نیازمند خواهی بود تا در مسیری زندگی کنی که اجازه دهد، خوبی و منفعت ناشی از دایره ات، صلح و آرامش را به دیگران منتقل کند. آن جلوه هایی که از عصبانیت و حسادت ناشی می شود، همان احساسات را به دیگر دایره ها خواهد فرستاد. تو در برابر هر دوی آن ها مسوولی.
این نخستین بار بود که دریافتم هر شخص قادر است صلح و یا ناسازگاری درونی خلق کند که در جهان پیرامونش جریان یابد. اگر وجودمان سرشار از نزاع، نفرت، تردید و خشم باشد، هرگز نمی توانیم صلح را در جهان برقرار سازیم. ما احساسات و افکاری را که در درون نگاه داشته ایم از خود ساطع می کنیم، چه در مورد آن ها صحبت کنیم چه سکوت اختیار کنیم.
هرآن چه در درون خویش داریم به جهان پیرامون ما سرایت می کند خلق زیبایی یا ناسازگاری با تمامی دوایر دیگر زندگی مرتبط می باشد.
این تمثیل جاودانی را به خاطر بسپاریم: به هر چیزی که توجه کنیم، رشد و توسعه می یابد.
سالهاست به بهانه حمایت از صنعت خودروسازی نظام حاکم از ورود اتومبیلهای روز جلوگیری کرده یا با گذاشتن تعرفههای گمرگی مانعی فولادین در این میان بوده است.
یک سوال: تا کی ملت باید چنین حاتمبخشیهایی داشته باشد؟ تا کی باید بهایی چند برابر بپردازد و از ماشینی بیهیچ استانداردی استفاده کند؟! تا کی دولت باید سوبسیت چند میلیاردی برای بنزین بپردازد تا شرکتهایی چون ایران خودرو و سایپا درآمدهای هنگفت بدست آورند؟!
درآمدی که مردم و دولت مجبور به پرداخت آن بودهاند! و حال بیش از دودهه از برقراری آرامش نسبی در ایران ، تنها و تنها یه نمونه را میتوان نام برد که مثلاً صنعت خودرو سازی را مستقل از جهان کفر و استکبار کرده است ... آیا در دنیای پرشتاب امروز که متولیان این صنعت دست از تولید انبوه برداشتهاند ، شایسته است پرداخت چنین هزینههای میلیارد دلاری! حال که خودروهای مدرن ، زیر دههزار دلار به بازار عرضه میشوند بهجاست ما از صنعتی پوچ حمایت کنیم؟!
به نظر شما رقابت نمیتواند نیروی محرکهای برای این قبیل شرکتها باشد؟!
نمونه دیگر صنعت مخابرات ، همراه اول ... تلفنهای همراه حدود یکدهه است که بهصورت فراگیر در دسترس عموم میباشد ... روزهای اول را بهیاد آورید ، گوشیها و خطهای چند میلیونتومنی!!! از راه اندازی و بهرهبرداری اپراتور دوم (ایرانسل) مدت زمان زیادی نمیگذرد -با تمام سنگافکنیهای مخابرات- ... خودتان مقایسه کنید از تنوع خدمات گرفته تا قیمت؟!!!
تا کی باید خود را بسته نگه داریم و فقط شرکتهای خود را تبدیل به غولهای توخالی سازیم که توان رقابت با هیچ شرکت بیناللملی را نداشته باشند!؟ آیا وقت آن نرسیده که مسیر حمایت خود را عوض کنیم؟ دوستان جدید بیابیم؟ دشمنان و بدخواهانمان را بازنگری کنیم؟ زبان نقادان را نبریده و لبِ گویندگان را ندوزیم؟ کمی گوش فرا دهیم و دل دریایی کنیم؟!
شاید چرخشی که هند را منجی بود ، در ما به تکامل برسد و بالغ شود؟ صنعت انفورماتیک نگاه دولت را میطلبد ... پرورش گل ، دامداری مکانیزه ، کشاورزی علمی دست گرم دولت را میطلبد!!!
اما امان از خواب بزرگان ، چه آسوده و آرام در خوابند ... گویی ما نیستیم ، مهم نیستیم.
تجربه کردن و تجربه داشتن یکی از بهترین و مهم ترین اصولهای زندگی ست.در این بین مسلمآفراز و نشیب های زیادی در زندگی هر شخصی پیش میاد.اما باید با این فراز و نشیب ها با دقت و قدرت برخورد کرد تا بشه تجربه یی خوب از اون موضوع بدست اورد.تجربه ی خوبی که خیلی ها میتونن داشته باشند تجربه ی خوبِ وبلاگ نویس بودن.اما باید این دنیای متفاوتُ به نحو احسن درک کرد و تلاش کرد تا تجربه ی خوبی بدست بیاریم...اما مسلمآسرانجام هرکاری آغازی داره، و اما....
سه سال پیش یه روزی مثل همین روز...یه لحظه...یه جرقه ی کوچیک باعث شد که وبلاگ آدمک ها متولد بشه.! ولی می دونی برای چی؟...چون یه آدمک فهمید که اگه عصا کج باشه سایه ش هم کج می شه و سایه رو نمی شه صاف کرد مگه اینکه عصا رو صاف کنی ...تجربه یی دیگه.اون فهمید که همه چیز سایه ماست ... اگه خودمونُ درست کنیم همه چی درست می شه و اون وقت بود که آدمک فریاد زد آهای آدمک ها ... نذارین سایه ها گولمون بزنن ... اسیر سایه ها نشین که یه روز میاد که فکر می کنین واقعیت، سایه هان و.....فقط یک آه سردباقی ست!
آدمک وایساد و فریاد زد آهای ! کسایی که ادعای آدم بودن دارید! که هیچی؛ ولی کیه که بگه که کامل نیست و یه آدمکه ولی می خواد که یه آدم کامل بشه؟... کیه که می دونه که آدم شدن جز در کنار بقیه بودن شدنی نیست؟ ... کیه که می خواد سایه ش رو درست کنه؟ ...خیلی ها با پوزخند رد شدن چون، هه! به خیال خودشون آدم بودن ... خیلی ها گفتن هی! شما رو چه به اینکه به بقیه بگین که سایه هاتون رو درست کنید؟... ولی خیلی ها وقتی صدای آدمکی که دیگه فقط یک صدا نبود رو شنیدن، اول سکوت کردن و بعد فکر کردن و فکر کردن و برای اولین باربه سایه شون خیره شدن و تازه فهمیدن که..... بعد اونا هم با آدمکای دیگه هم صدا شدن چون خواستن که یه آدم کامل بشن ... سه سال گذشت... آدمک ها یه قدم به سمت تکامل شدن برداشتن و بقیه که ادعای آدم بودن داشتن...نمیدونم!شاید اونها هم برای رسیدن به تکامل مثبت روزی حقیقت را حس کنند.شاید روزی بفهمند دستهارو بایدبسمت خدا دراز کرد و همراه بشن تا به انسانیت واقعی برسند.شاید!
آدمک ها یه وبلاگ نیست! یه جریان ِ! جریانی از دل من ، دل تو و دل خیلی ها به سمتِ...
دو قالب وبلاگ هدیه ی ما بشما (ترجمه شده به پارسی بلاگ)
تغییرات را تابه حال حس کرده اید؟گفت وگوی ما پیرامون سنت و جستجو در امکانات سنت جهت نوآوری است، چرا که به نظر می رسد امروزه نمی توان از این واقعیت غافل ماند که ما با امر جدیدی مواجه شده ایم که نام، نشان و ویژگی سنت را ندارد، امری است که خود را متفاوت از سنت تعریف کرده است. پیامدهای این امر تازه را که می توان به مدرن بودن یا امروزی بودن تعبیر کرد، در حوزه های گوناگون حیات فکری، اجتماعی و سیاسی می توان مشاهده کرد. حال در این زمینه بحث های زیادی می توان کرد، از این قبیل که آیا مدرنیته در تجربه غرب به یکباره از سنت گسسته و آن را به کنار گذاشته است یا نه؟ از این رو فکر می کنم پیش از پرداختن به پرسش هایی از این دست، نخست ببینیم مرادمان از سنت چیست؟ به عبارت دیگر سنت چه هست و چه نیست؟این مهم نیست که من در باب سنت چه می گویم و از آن چه چیزی مراد می کنم، مهم این است که از ابتدای قرن بیستم که پرسش از مدرنیته مطرح شد، بحث در سنت هم پیش آمده است. به بیانی دیگر، سنت در مقابل مدرنیته قرار گرفته است. در این که مدرنیته سنت شکن است یا نه، بحث نمی کنیم اما مسئله تقابل سنت و مدرنیته وقتی پیش آمده و مطرح شده که در راه بسط تجدد دشواری پیدا شده است. این بحث به صورت منظم در آثار ماکس وبر عنوان شده است، اما در بیست، سی سال اخیر در طرح پست مدرنیته، بحث سنت با نوعی ایدئولوژی درآمیخته و در جهان توسعه نیافته و در حال توسعه این بحث صورت سیاسی و حزبی پیدا کرده است، چرا که مردم جهان توسعه نیافته آرزو دارند در جهت پیشرفت و ترقی پیش روند و متجدد شوند. در جهان سوم یک سودای فلج کننده وجود دارد و آن این است که می پندارند اگر هر مانع و رادع بیرونی بر طرف می شد،آنها اکنون در عرش ترقی سیر می کردند. بنابراین همواره فکر می کنند که چیزی آنها را در بیراهه های توسعه نیافتگی سرگردان کرده است. بنابراین می پرسیدند که چه چیزی مانع رسیدن آنها به پیشرفت و متجدد شدن است؟آیا اعتقادات ثابت نیز قابل رهاشدن هستند؟