سلام.
سخن از انتقاد وانتقاد پذیری بود اما چه کسی سربلند به راه خود ادامه میدهد؟ . موضوع را تا حدودی از نگاه ونظر امام عارفان مولا علی (ع) مورد کنکاش وارزیابی قرار میدیم، واینکه بحثی که مطرح است این است که آیا واقعا به کسی ویا کسانی اجازه می دهیم که به ما انتقاد کنند؟ شیوه ای برخورد ما با انتقاد کننده چه خواهد بود؟ آیا همان شیوه ای علی (ع) است؟ باید توجه داشت که انتقاد پذیری کارساده ای نیست وهرکس نمی تواند انتقاد پذیر باشدوهمانطور که قرآن تصریح می کند: " حق برای بیشتر مردم خوش آیند نیست."- مومنون- آیه ای 70- . وبه گفته پیامبر گرامی اسلام : " حق سنگین وباطل سبک وشیرین است". بنابراین کمتر کسی یافت می شود که تسلیم حق باشد ، وتنها کسانی می توانند انتقاد پذیر باشند که آمادگی وضرفیت لازم را برای کشیدن وچشیدن سنگینی وتلخی حق داشته باشند.
در نظام های توتالیتر واستبدادی آنچیزیکه مذموم ونا مأنوس به نظر می رسد نقادی ونقد پذیری است که توده های محروم از ترس حاکمان مجبورند به نوعی خود سانسوری دست بزنند ونه تنها از کارهای منفی آنها انتقاد نکنند بلکه بطور ناخواسته، همانند بردگان با رفتار های چاپلوسانه مؤئید نظامی مسموم جامعه باشند. اما برعکس در نظام های که حق مردم به رسمیت شناخته شده ومردم سالاری در حاکمیت متبلور یافته است وتوده ها بعنوان صاحبان اصلی مطرح است انتقاد وانتقاد پذیری امر مذموم به شمار نمی آید ، بلکه به زیباترین وجه در حاکمیت تبارز پیدا می کند و حاکمان از انتقاد های سازنده استقبال می نمایند ودر نتیجه مردم چون خود را شریک در حاکمیت می دانند بیشتر ترغیب می گردد که از طریق زمینه ای پیشرفت ، ترقی وپویایی جامعه را فراهم نمایند.
با این مقدمه از انتقاد نا پذیر بودن مدیر پارسی بلاگ در عجبم .در حالی که افراد فراوانی شدیدا از نحوه ی غلط و افراطی مدیریتی پارسی بلاگ رضایت ندارند و نارضایتی خود را به اشکال مختلف به نمایش میگذارند ما نه تنها شاهد سکوت و در صحنه حاظر نشدن جناب مدیر هستیم.بلکه میبینیم همچنان روند غلط مدیریتی پارسی بلاگ رو به پیشرفت است.
ایا در عرصه ی مدیرتی که برخی افراد قرار دارند بهتر نیست اول صلاحیت انها مشخص شود بعد به روی کار تشریف بی اورند.مدیری که جنبه ی نقد شدن را ندارد ایا اصلح و شایسته می باشد؟ایا مدیری که با این همه شعار و ادعا که نمیتواند هم از پس چند نقد بر اید میتواند با نمایش اینکه در دسترس نیست از پاسخ دادن معاف شود؟ایا بهتر نیست بجای ادامه ی این روش مدیریتی سلیقه یی غلط بفکر حل مشکلات!همراه با حذف کردن یکسری عناوین که مورد تایید اکثریت نیست تا حدودی رضایت کاربران خود را جلب کنید؟
یا اینکه! اقایان مدیر .چون رایگان سرویس میدهید .کاربرانتان باید همچون بردگانتان باشند؟
یا اینکه! عزیزان کاربر.چون رایگان از سرویسها استفاده میکنید.باید چشمهارا بر حقیقت ببندید؟
جبران خلیل جبران
چگونه دیوانه شدم.این داستان من است برای هر کسی که دوست دارد بداند چگونه دیوانه شدم: در روزهای بسیار دور و پیش از آنکه بسیاری از خدایان متولد شوند، از خواب عمیقی بر خواستم، و در یافتم که همه نقابهایم دزدیده شده است. آن هفت نقابی که خود بافته بودم و در هفت دوره زندگانی بر روی زمین بر چهره زدم، لذا بی هیچ نقابی در خیابان های شلوغ شروع به دویدن کردم و فریاد زدم: دزدها ! دزدها! دزدهای لعنتی، مردها و زنها به من خندیدند و برخی از آنان نیز به وحشت افتادند و به سوی خانه هایشان گریختند چون به میدان شهر رسیدم، ناگهان جوانی که بر بام یکی از خانه ها ایستاده بود فریاد بر آورد: ای مردم ! این مرد دیوانه است، سرم را بالا بردم تا او را ببینم اما خورشید برای نخستین بار بر چهره بی نقابم بوسه زد و این برای نخستین بار بود که خورشید چهره بی نقاب مرا بوسید، پس جانم در محبت خورشید ملتهب شد و دریافتم که دیگر نیازی به نقابهایم ندارم و گویی در حالت بی هوشی فریاد بر آوردم و گفتم: مبارک باد ! مبارک باد آن دزدانی که نقابهایم را دزدیدند، این چنین بود که دیوانه شدم اما آزادی و نجات را در این دیوانگی با هم یافتم آزادی در تنهایی و نجات از اینکه مردم از ذات من آگاهی یابند زیرا آنان که از ذات و درون ما آگاه شوند. می کوشند تا ما را به بندگی کشند اما نباید برای نجاتم بسیار مفتخر شوم زیرا دزد اگر بخواهد از دزدان دیگر امنیت یابد باید در زندان باشد.