سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ : علی
صفحه نخست ایمیل آرشیو

درباره



منوی وبلاگ


لوگوی وبلاگ من






نوشته های پیشین


آرشیو


پیوندهای روزانه


پیوندها


لوگوی دوستان



موسیقی وبلاگ


فهرست موضوعی


جستجو در وبلاگ


بازدیدهای وبلاگ


اشتراک در خبرنامه

HOME
  آدمک 

سلامی به سرسبزی و شادابی گلهــای  نوشکفتـه بهاری،سلامی بـه  بلنـدی و گرمی روزهـای تابستـون و به رنگارنگی و زیـبـابی برگهـای پائیـزی .خوش آمدید  دوستان  عزیزوهمیشه همراه.خوشحالم که بعداز مدتی فرصتی بازهم پیش اومد تا بتونم بازهم کنارشماخوبان باشم ومثل همیشه بدون مقدمه بریم بخونیم دست نوشته های خاک خورده ی آدمک:

قلب آدمکی فریاد کمک بر می آورد؛
روح آدمکی به لابه از ما می خواهد که آزادش کنیم؛
اما ما اعتنایی به این فریادها و استغاثه ها نداریم. زیرا نه می شنویم و نه می فهمیم.
از طرفی آدمکی را که می شنود و می فهمد دیوانه می نامیم و از او می گریزیم!

امیدم همیشه به این بود که روزی می رسد ! چه نزدیک و چه دور امیدم به دمی بود که آغاز خواهم شد.
و امروز به حال خود می گریم...
که به امید پایانم نه آغاز!!
چه دردآور است وقتی از مرگ هم ناامید شوی. از آن همیشه محبوبت
در حصاری که دور خود ساخته ام تمام آرزوها را خط می زنم. تمام لبخندها را... و با آغوش باز به دردها خوش آمد می گویم. نه آن ها را دیگر نمی توانم از در تنهایی خود برانم.
چه کسی مرگ را برایم می آورد؟
به او بگویید... دریغش از من بی رحمانه بود! دیگر التماس او را هم نخواهم کرد!
بارها شنیده ام... تمام امیدها را.... زندگی را ... و قصه های همیشه شیرین را شنیده ام
"آن ها همیشه راست گفته اند
آن که باور نمی کند منم!"
جایم کجاست؟ زندگی را دور انداختم ... او هم مرا! و مرگ گریزان تر از باد .
خانه ام برزخی است شوم در ناکجاآباد یک خواب بلند! حتی بیداری را نمی خواهم
پس برای چه می نویسم؟ نمی دانم!

« در زندگانی آدم باید یا فرشته بشود یا انسان و یا حیوان . من  هیچکدام از آن ها نشدم. شماهائی که گمان می کنید در حقیقت زندگی می کنید کدام دلیل و منطق محکمی در دست داریدمن دیگر نمی خواهم نه ببخشم و نه بخشیده شوم. نه به چپ بروم نه به راست. می خواهم چشمهایم را به آینده ببندم و گذشت را فراموش بکنم!!! صادق هدایت



علی ::: پنج شنبه 84/4/9::: ساعت 5:33 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

طراح قالب
زرین
آسمان
متین
نازنین
>