دوران کودکی یکی از شیرین ترین و لذت بخش ترین دوران زندگی اکثر آدماست.
دنیای پاکی که معصومیت و یکرنگی در اون حرف اول و آخر رو میزنه.
واسه همین هست که آدما وقتی یاد دوران شیرین کودکی می افتن شیرینی اون رو بعد از گذشت سال ها همچنان حس می کنن و دلشون می خواد دو باره برگردن به همون دوران.
اما واقعا چرا؟ چرا میخوایم از اینی که در حال حاضر هستیم بگذریم و برگردیم به گذشته و یا آینده؟
درسته که هر چی که بزرگتر میشیم آدمایی رو می بینیم که صداقت و پاکی و یا به عبارتی آدمیت رو فراموش کردن و هر چی که می بینیم خصلت ها و رفتارهای زشت و دل شکن هست ؛
درسته که هر چی بزرگتر میشیم آدمایی رو می بینیم که محبت رو از یاد بردن ، آدمایی که به دنبال هر چی هستن غیراز انسانیت و محبت و دوستی و پاکی هست.
اما همه که بد نیستن ، همه آدما که کودکی پاکش رو کنار نذاشتن.
هستن آدمای پاک و خوبی که درست مثل دوران خوب کودکی هنوز هم در این زمونه مادی پاک و معصوم باقی موندن یا به عبارتی آدمیت رو فراموش نکردن.
مهم این هست که وقتی آدما بزرگ میشن بتونن همچنان خوب باشن بتونن مثل بچگی هاشون محبت رو زمزمه کنن.
مهم این هست که وقتی که آدما بزرگ میشن آدمیت رو فراموش نکنن و از خدا بخوان که بزرگ شدن و بزرگ بودن رو بهشون بفهمونن.
مهم این هست که در هر سن و سالی که هستیم از بودنمون راضی باشیم و اگر کمی و کاستی در رفتار و کردارمون هست اصلاحش کنیم.
مهم انسان بودن در هر دوره ای هست چه کودکی و چه بزرگ سالی...
نازنین
::: یکشنبه 89/2/5::: ساعت 2:0 عصر:::
نظرات
دیگران:
نظر
کلمات کلیدی:: کودکی، آدمیت، انسان بودن