امشب آسمان حالی دگر دارد
بر احوال زمینیان نظر دارد
دل آسمان برای زمین غصه ها دارد
از گرسنگی کودک همسایه تا صبح می بارد
آسمان از احوال زمینیان دگرگون است
از نامهربانی آدمیان ؛ عرق شرم بر چهره مهتاب است
دست سرد زمین آسمان را غصه دار کرد
نیرنگ در زمین ؛ چهره ها رابی روح کرد
نجابت دختر زمین را غبار مه گر فته
دست نوازشگر از زمین پر چیده شده
مهر مادری در قصه هاست
در آسمان هفتم پیش خداست
نقل کار زمین نامردیست
خیانت به خود و عشق پاک زندگیست
آدمیت زیادها نیست
هر چه هست یک مشت سکه و باز دلتنگیست
غبار سنگدلی بر زمین نشست
آسمان با تمام پاکیش ؛ از غصه زمین شکست...
نازنین
::: پنج شنبه 87/2/26::: ساعت 3:1 عصر:::
نظرات
دیگران:
نظر
کلمات کلیدی::