بدیهی است آنچه در نهایت تالم و رنج انسان را تسلی و آرامش می دهد، گفتگو با آن قدرت مطلق مهربان است و این یکی دیگر از مزایای رنج است، هر چند که انسان باید در شرایط شادی هم حضور خداوند را مانند لحظات غبارآلود اندوه احساس کند ولی در یلدا شبهای بی کسی ظلمانی اش ، آنگاه که غم حتی مجال آمد و شد یک آه را بر گلویش می بندد، آنگاه تمام رنج ها و گفته هایش قطرات اشکی می شود که بر سجاده ی سبز دعایش می ریزد، و از آن یگانه ی لطیف راه نجات را می یابد.
دکتر شریعتی معتقد است «خواستن اگر با تمامی وجود و با بسیج تمامی اندام و نیروهای روح و با قدرتی که در آن صمیمیت هست تجلی کند، اگر همه ی هستی مان را یک خواهش کنیم، و اگر با هجوم و حمله های صادقانه و سرشار از یقین و امید و ایمان بخواهیم قطعا پاسخ خواهیم گرفت» اگر چنین دعا کنید ، آنگاه در انتظار اجابت خواسته هایتان بمانید ، شتابناک و سینه چاک، با اشتیاقی لجام گسیخته ، مانند میزبانی که پشت پنجره منتظر آمدن قطعی ! مهمانش لحظه شماری می کند و اکنون عطر و بوی رسیدن را در مشام احساس می کند!
لازم نیست دعاهای مدون و معین بکنیم، دعا باید خودانگیز باشد، و از قلبی مالامال از عشق برخیزد، ممکن است یک نگاه پرمحبت یا آهی عمیق نزد خدا ، بیش از هزاران دعای معین و مدون روزانه، پذیرفته شود. برای دعا حس و عاطفه لازم است، زیرا مهمتر از کلماتی که به زبان می آوریم ، موج عشقی است که این کلمات در بردارند!. «نیایش پاک کردن دل است از از غبار آلودگی ها و بارور کردن درخت ایمان در گلستان روحمان!»
دریا بیکران است و زورق من کوچک! به تو توکل می کنم که همه کس را حمایت می کنی. با من بمان که ظلمت و شب از راه میرسد، وقتی که هیچ یاوری نیست و آسایش گریخته است، خدایا! ای یاور بی کسان با من بمان. در هر لحظه به حضور تو نیازمندم، چه چیزی جز لطف تو می تواند ترس ها را در هم شکند؟ از هیچ دشمنی نمی ترسم، چون تو در کنار منی ، آنجا که تو هستی اشک ها سوزنده نیستند، مرگ هم تلخ نیست! اگر با من بمانی همیشه پیروزم. کشتی هایم به دریا رفته اند، حتی اگر با بادبانها و دکل های شکسته بازگردند، به دستی اعتماد دارم که هرگز شکست نمی خورد ! و از پلیدی نیکی به بار می آورد، حتی اگر کشتی هایم در هم شکنند، و همه ی امیدهایم غرق شوند، فریاد می زنم:« به تو اعتماد می کنم!.