اتفاقات سیاسی اخیر به هیچ وجه دور نمای خوبی از اوضاع در کشور نشان نمی دهد مگر در آینده ی نزدیک شاهد اصلاحاتی خاص باشیم.بدون مقدمه باید بگم اوضاع فعلی سیاسی انتخابتی کشور دقیقا با همین مشخصات، نقطه آغاز جدایی های آشکار اصلاح طلبان در 4 سال پیش رو یادآوری می کنه.بله انتخابات مجلس هفتم.چهارسال پیش در همچین زمانی، ردصلاحیت های گسترده و غیر قابل قبولِ بهترین گزینه های نمایندگی مجلس در کشور باعث سردرگمی اصلاح طلبان شد .
جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین خواستار تعویق انتخابات و در غیر آنصورت تحریم انتخابات شدند.طیف آقای کروبی خواستار اعتراض، لابی با بزرگان نظام و شورای نگهبان و در نتیجه برگزاری در موعد مقرر انتخابات شدند. دولت دکترخاتمی نیز در وسط بلاتکلیف ماند.
در دیدار با مقام رهبری، تعویق را نپذیرفت و بر برگزاری انتخابات تاکید کرد. دولت خاتمی و طیف کروبی به صحبت های رهبری تمکین کردند اما جبهه مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب مسئله ی رد صلاحیت ها را قبول نکردند. حوادث و مخالفت های زیادی از جمله استعفای دسته جمعی استانداران وابسته به طیف اول(مجاهدین و مشارکت) اتفاق افتاد اما سرانجام انتخابات برگزار شد و طیف اول انتخابات را تحریم کرد و نتایج را نپذیرفتندو این نقطه آغازی شد بر انشعابات جبهه اصلاحات و تا زمان انتخابات ریاست جمهوری ادامه پیدا کرد.
در نتیجه برگزاری این انتخابات، مجلس بسیار ضعیف هفتم با پشتوانه بسیار کم رای مردم تشکیل شد. این مجلس عملآ به جمهوری بودن نظام خدشه بزرگی وارد کرد.و بیشتر به یک مجلس ناکارامد شبیه بود تا به مجلسی مقتدرو ناظر همچون مجلس اصلاحاتی دوره ی ششم...
از تاریخ بیرون بیاییم اما امروز هم اوضاع مشابهی به وجود آمده. از 255 کرسی تنها امکان رقابت در کمتر از یک سوم برای منتقدین دولت وجود دارد. بسیاری از شرافتمندان ومعتمدین ملت در جبهه اصلاحات توسط جناح حاکم ردصلاحیت شده اند و این جمعیت هم هیچگونه سنگری برای دفاع از خود ندارند.ردصلاحیت هایی گسترده و در بسیاری از موارد غیر قابل قبول که عرصه ی حضور را بر جناح اصلاح طلب سخت کرد و شرایطی بهتراز پیش را برای جناح مقابل طیف اصلاحات مهیا ساخت.اما سازندگان این سناریو شاید مردم آگاه و روشنفکر را به خوبی مدنظر نگرفتند که اینان همان حماسه سازانی هستند که در سخت ترین شرایط به کمک برخواسته و موجب شکل گرفتن آنچه میشوند که انتظار نبوده است.
و حال جدال تحریم انتخابات و یا شرکت در آن باز در مقابل یکدیگر در اذهان قرار گرفته اند که در حوزه های انتخاباتی که عملا عرصه ی رقابتی وجود ندارد و شخص راه یافته مورد نظر به مجلس هشتم با توجه به رد صلاحیت ها مشخص ست چه لزومی دارد؟اما اگر شرکت نکند همانند مجلس قبل فرصت ها را از دست می دهند و طرفداران جریان حاکم کرسی های مجلس را به دست خواهند گرفت و همچون مجلس هفتم شاهد مجلسی گوش به زنگ و ضعیف خواهیم بود و این یعنی جریان حاکم حداقل تا حدود 5 سال دیگر میتواند فعالیت کندو شرایطی که امروزه در کشور و بر سر مردم می آید بر جای خود باقی بمانند و این یک فاجعه بزرگ برای کشور محسوب می شود.
اما من راه حل تحریم را مفید نمی دانم به چند دلیل:
1_ یکبار تجربه شده و جواب نداده. چرا که نتیجه ی تحریم انتخابات باعث شد که شاهد شکل گرفتن مواردی شدیم که نباید شکل میگرفت.
2_ مگر از دل همین مجلس هفتم ، شخصیت های مستقل و اصلاح طلبی بیرون نیامدند که توانستند جلوی دولت فعلی قد علم کنند و جلوی بعضی از انحرافات را بگیرند. پس چرا دوباره از این نعمت هر چند کوچک استفاده نکنیم؟ یادتون باشه تنها کسانی که توی مجلس ملی جلوی رضاخان ایستادند مصدق و مدرس بودن.
3_ مرحله بعد از تحریم، حرکت های مسلحانه خشن و نهایتا تظاهرات و انقلاب خواهد بود. ولی ملت اصلاح طلب که دلبستگی آنان به امام راحل (ره) مشخص شده ، برای حفظ این نظام یادگار امام خمینی نباید گزینه تحریم را انتخاب کنند.
4_ در صورت تحریم علاوه بر تشکیل مجلس ضعیف که اوضاع داخلی را به هم خواهد ریخت، به بیگانگان اجازه فشار مضاعف به کشورمان را در زمینه های گوناگون به دلیل عدم شرکت مردم خواهیم داد و این از شرافت ایرانی اسلامی ما به دور خواهد بود.>