از آن روز که دست حضرت قابیل گشت آلوده به خون حضرت هابیل آدمیت مرد.
حمله به هر کجای دنیا محکوم است و تروریسمهای جهانی انسانهایی هستند که روح حیوانیشان بر نفس آدمیتشان غلبه کرده ، گویی روح خدایی ندارند. گاه میشود که آنقدر عقایدشان پست و ذبون است که چون لیاقت و استحقاق بیان کلام ندارند آنرا بمبی ساخته و عدهای را بهخون میکشند . باید این را گفت و دیگر گفتن خطاست.میشنویم و میبینیم که حرمت حرمین عسکریه را شکستند ، سال پیش همهمینطور ، چند سال پیش هم در مرقد امام غریب ، علیبنموسیالرضا بمبی منفجر شد و ما را به سوگ همشهریان و هممیهنانمان نشاند. اما مشکل چیست و چه راه حلهایی میتوان یافت؟ امروز هم عراق و غزه ، چهکنیم ؟!!!
نگویید که او ضد اسلام و جهاد است اما میخواهم نشان دهم که ما نیز خطاهای بسیار کردیم .
اگر ماهواره داشته باشید میتوانید حملات مسلمین را به نقاط مختلف جهان ببینید (کسانی که بنام اسلام دست به ترور میزنند). بسیار شده روزی که ما در تلویزیون با افتخار میگوییم در عملیات انتحاری گروهی از شاخه نظامی فِلان چند اسراییلی زخمی و به هلاکت رسیدند و غاصبان رژیم اسراییل به بمباران منطقهی فلان پرداختند که چندین غیر نظامی شهید شدند . اما در همانحال کشورهای غربی میگویند مسلمانان چند اسراییلی را شهید ساختند و سربازان شما چند مزدور فلسطینی را به هلاکت رسانند. همچنین رهبر فلان گروه تروریستی که در منزلی تحت تدابیر شدید امنیتی بود در یک عملیات نظامی پیچیده با دلاوری فرزندان شما کشته یا دستگیر کردند منابع آگاه از افشای اعترافات بازداشتشدگان سخن میگویند !!و همزمان مناطق تخریب شده را نمایش میدهند همراه با چند غیر نظامی که در حال شیون و زاری هستند یا آمبولانسی حامل چند نوجوان مجروح اسراییلی ...
به نفس مبارزه کاری ندارم ، فقط میخواهم بگویم غربیان و آمریکاییان از حرکات مسلمین چنین برداشتیهایی دارند و هر کجا ، به هر کس بگویی من مسلمانم یا من ایرانیم آنرا من تروریسم هستم میشنود ، نه چیز دیگر.
نکتهی بعد شعبههایی است که در ادیان مختلف شاهد هستیم که بهترین منطقه برای حملات بداندیشان و کژاندیشانی است که منافعشان در جنگهای مذهبی و قومی و تفرقه ملتها است. به جای آنکه ادیان ، مذاهب و فرقهها نقاط اشتراک را جستجو کنند فقط به نقاط تفریق میاندیشند و برای برقراری عدالت! یکدیگر را ذبح کرده، تا در پیشگاه ربشان قربانی قابل قبولی ارایه دهند. باورها و تلقی اشتباه از دین آنچنان عادی گشته که دین برابر با کشتههای بیشمار معنا میشود ، مذبح برای خداوند.
این را نمیدانیم اول انسانیت سپس دین و اعتقاد و باور ، اگر انسانیت را فراموش کنیم همان قابیلی خواهیم بود که برادر خویش را به دست خویش از پای درآورد و به خاکش افکند (او را مجال توبه بود و ما را نه). آیا هابیل را توان ایستایی در برابر قابیل نبود؟ نگفت اگر بر من دست دراز کنی دست بر تو دراز نخواهم کرد!!!؟
در جهان کنونی حرکتی اشتباه برخوردی دو چندان در پی خواهد داشت، و قدرت نظامی و امنیت در آن سوی آبها بنام دین صحنهای دیگر نمایش میدهد. -مسحیت و یهودیت که بهواقع یک دینند. مسحیت همان یهودیت تعدیل شده است ، در قالب آدمی که همانند نداشت.- افسوس که دینها چه زود تحریف میشوند و مردان خدا بر دارهایمان لانه دارند...
جنگی بپا است که هیچ خیری در آن نیست ، همه شر است زیرا کشتاریست انسانی آنهم نه از روی ایمان و جهاد بلکه از روی هوس و شهوت و احساس تصاحب قدرت و نشان دادن حاکمیت برحقمان! و سخن خویش بر کرسی نشاندن.
تاریخ را برندگان مینگارند در آن جهت که باید بنگارند. پائولو کولیو سخن زیبایی دارد: کِه میداند بربرها کِه بودند ، آیا آنان بهواقع همان اقوام وحشی بودند که ما در کتابها میخوانیمشان؟. یا نه مورخان آن گونه تصویر کردند که حکام برایشان خواندهبودند.
آیا واقعاً ما همان تروریسمها و بیماران روانی هستیم که تاریخ امروز از ما یاد میکند؟ یا دیگران آن موجودات آخرت فروختهای هستند که امروز را آنگونه دوست دارند قلم میزنند و بر دار دنیا اینگونه نقش میسازند؟
میدانم هر دو در اشتباهند زیرا نه جهاد ما الهی است و نه دنیا تا ابد بر مدار خواستهای آنان میچرخد. روزی دیگر باز ما حریم آنان بشکنیم و با طرحی در اختلافشان اندازیم و خود بدنبال حکومت زمین برآییم به هر نامی که بتوانیم.
اما بیاییم دست انتقام در آستین فرو برده و شکیبایی پیشه و توشه راه سازیم بر چنین مصائب. و یقینمان بر آن که زمین را صاحبی است و آدمی را ، خود قصاص خونها بستاند و کاخهایشان را ویرانه سازد.