زير اين گنبد نيلي زير اين چرخ کبود .... توي يک صحراي دور يه برج پير و کهنه بود ... يه روزي زير هجوم وحشي بارون و باد ....... از افق کبوتري تا برج کهنه پر گشود ...... برج تنها سر پناه خستگي شد ......... مهربونيش مرهم شکستگي شد ...... اما اين حادثه ي برج و کبوتر ........ قصه ي فاجعه ي دلبستگي شد ....... اول قصه مونو تو مي دوني تو مي دونستي ...... من نمي تونم برم تو مي توني تو مي تونستي ....... باد و بارون که تموم شد اون پرنده پر کشيد .......... التماس و اشتياقو ته چشم برج نديد ...... عمر بارون عمر خوشبخني برج کهنه بود ...... بعد از اون حتي تو خوابم اون پرنده رو نديد ..... من همون پوسيده ي تنها نشينم ........ هجرت تو هر چه بود معراج تو بود ....... اما من اسير مرداب زمينم ......... راز پروازو فقط تو مي دوني تو ميدونستي ..... من نمي تونم برم تو مي توني تو مي تونستي
تمام عمـر بسـر بـردم آرمـيــدن را چـو كـرم پـيله,قفـس بافتم پريدن را حيات گفتمش_آوخ جوانه سوزم كرد! درآتـش نفـس آسمـان,دمـيـدن را به باغ خلقت آدم چو سيب حوّايـي, چـه انتظار كشيـدم-به تو رسيـدن را به غنچه دهنت دست برد حسرت وحيف شميـم شرم تو رخصت نداد چيـدن را بـه جرم آينه بودن-ستاره ي چشمـت نداده اسـت بـه مـن,بخت آرميـدن را سپـيده وار شكيبم شمرده دم زدن است بـه پرسه گاه تنت,يك نفس كشيـدن را تويي كه ميگذري,كوچه ديدني شده است هــزار پنجـره ام لحـظه هاي ديـدني را پلـنگ دشت تـوام گوشه اي نخواهد داد بـه بـره هـاي خيـال كسـي چـريدن را
سلاااااااااااااااااااااااااااام .
اي داد
ميبينم كه علي تو هم ................
تو هم عاشق شدي؟
اي داد:(
به نفرين كي؟
ولي عاشقي دردي هست كه هر چه دردش عميقتر . شيرين تر ميشه .
علي بازم برميگردم .
ولي سعي كن . عاشق شيطون باشي