سايه آرميده
لاله داغ ديده را مانم
كشت آفت رسيده را مانم
دست تقدير از تو دورم كرد
گل از شاخ چيده را مانم
نتوان بر گرفتنم از خاك
اشك از رخ چكيده را مانم
پيش خوبانم اعتباري نيست
جنس ارزان خريده را مانم
برق آفت در انتظار من است
سبزه نو دميده را مانم
دست و پا ميزنم به خون جگر
صيد در خون تپيده را مانم
تو غزال رميده را ماني
من كمان خميده رامانم
به من افتادگي صفا بخشيد
سايه آرميده را مانم
در نهادم سياه كاري نيست
پرتو سپيده را مانم
گفتمش اي پري كه را ماني؟
گفت بخت رميده را مانم
دلم از داغ او گداخت. رهي
لاله داغديده را مانم
(رهي معيري)
عل جان اين هم در جواب اون سوالت
كه گفتي اگه دلت گرفت
چه ميكني ...
مخلص خالصت
...///
عشق ديگه وجود نداره!
کولهبارم را بستهامبراي يک سفر طولانيبه مقصدي نامعلومهمراه قاب عکسمو خيال تو-خدا نگهدار
آهنگ هم خيلي قشنگه:)
شاد باشي و برقرار
سلام خوبي داداش علي ؟؟؟؟ چه خبرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مطلب زيبا و جالبي نوشتي. شاد باشيييي. يا حق
مراقـب شـادي تـوام هـم چـنـان کـه تـو پـاسـبـان شـادي مـنـي در آرامـش نـخـواهـم بـود
اگـر در آرامـش نـباشـي!