• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : از او بياموزم بخشندگي و مهرباني را...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 42 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2   3      >
     

    سلام ،

    " .... نه صداقتي در اعمالش هست و نه گذشتي در رفتارش...

    بسيار دل نشين بود .

    هميشه سبز باشي

    سلام

    براي حل اين مساله چاره اي جز شستشوي دل با اب رحمت الهي نيست .وتنها راه ان نماز شب و دعا براي ديگران بعد از هرنماز است.

    البته شايد گفته شود كه اين دعا خالصانه نيست ولي در اثر ادامه واستمرار رنگ وبوي عاشقانه بخود ميگيرد.

    مساله فقط خودخواهي است كه ترس ، حسادت ، تحقير ديگران و... از آن منشعب ميشود . والسلام

    + حامد 

    سلام

    پيامت رسيد امدم تا اينجا و شما را يافتم

    خيلي از اين محيط خوشم اومد موفق باشيد

    اين چه خدايي است كه در موقع نياز آدمي، يا سكوت مي‌كند و يا تشريف حضور ندارد. قرن ما را بايد قرن ترس ناميد، ترس از دولت، ترس از خدا، ترس از صاحب‌كار، ترس از پليس، ترس از هم‌نوع، ترس از جامعه، ترس از بازجو، ترس از زمان حال، ترس از زمان آينده، ترس از خود، ترس از روز قيامت، و ترس از همسر. (ژان پل)

    درود نازنين نازنين

    براي دومين بار نشوته ت رو خوندم. اين بار مفهوم تر از قبل بود، فكر كنم چون حواسم جمع تر بود. از واكاوي انگيزه هاي انسان كه كردي خوشم اومد، هر چند نخستين بار نبود كه اين تحليل را مي شنيدم. از مواجهه ات با غرور خوشم آمد...

    من هم به روزم

    بيا

    سلام .

    نازنين جونم اينقدر خوب و كامل مي نويسي كه هيچي براي گفتن نمي زاري . فقط ميتونم بهت بگم . احسنت و دست مريضاد .

    عزيز كسي كه خودش خودشو مورد سوال قرار بده پيش از همه ...

    موفق و كامياب هموست.

    زيبا بموني .

    از همگي ممنونم .

    تا بعد ياحق .

    سلام. مطلبت رو شيوا نوشتي آسمان جان .

    اينروزا اينقدر به خودم و درست كردن خودم فكر مي كردم و مرتب مي گفتم من بايد خودمو درست كنم به ديگرون چكار دارم .سخت مشغول بودم كه وقتي دوستم گفت بيا كسي را بيدار كنيم گفتم يكي بايدمنو بيدار كنه الان هم نميگم كه من بايد كسي رو بيدار كنم ولي ناگهان به خودخواهي خودم پي بردم به اينكه دارم راهي شبيه راه بودا رو مي رم

    اين درحالي است كه من الگوم همواره علي بوده اما علي هيچگاه هيچ كار براي خودش نكرد او خودسازي مي كرد اما با هر ناجوانمردي مبارزه مي كرده تنها براي حق.

    صحبتهاي شما دوباره همه اينها رو به يادم آورد ولي نمي دونم هنوز كه من دقيقا چيكار بايد بكنم فعلا دارم يه چيزايي مي نويسم . نوشتن شما رو هم تحسين مي كنم .

    مويد باشيد .

    تا بعد ياحق.

    ادامه دارد ...

    سلام . دلي نوشتي زرين جان . از مكتب علي گفتي .

    مطلب خوبي بود. از شهدا گفتي .

    بيش از اينها بگوييم و عمل كنيم. انشا ء الله .

    تا بعد ياحق.

    ادامه دارد ...

    سلام.

    علي آقا

    مندلسون خيلي زيرک بوده و باهوش و مي دونسته دقيقا کدوم نقطه رو هدف قرار بده. جسم او معلوليتي داشته نه ذهن و انديشه اش .

    اين داستان منو ناخودآگاه ياد حسين پناهي انداخت .

    و اينکه دوباره به تفاوت عمده زن و مرد در اين داستان اشاره شده بود

    تنها زن مي تواند اينگونه باشد تنها زن مي تواند مادر باشد تنها زن سراسر احساس است و گويي هميشه مغزي دارد که دچار نوعي معلوليت است .

    روح بزرگ اينجا از آن يک زن است .

    درست که فکر کنيم مي بينم اگر جاي اون قوز عوض ميشد مندلسون زيرک هيچگاه عقلش را به دست احساسش و دلش نمي داد.

    و واقعا گوژپشت بودن براي يک زن به نظر فاجعه مياد . البته فکر آدمي به همه چيز جهت مي ده کسي که اعتماد به نفس داره و براي چيزي که مي خواد تلاش مي کنه به اون خواهد رسيد و گفته شده کسي که اعتماد به نفس داره همه چيز داره ولي کسي که اينو نداره هيچ چيز نداره . ولي اگر زن گوژپشتي به اسم فرومتژه مندلسون زيبا رو ميخواست ميتونست بهش برسه ؟؟

    و اينكه خدا مي دونه هر چي رو كجا بزاره .

    خلاصله اين داستان نتيجه هاي اخلاقي زيادي داره ...

    متن آزادي بيان رو بسيار خوب بيان كرديد. به نظرم خوبه هر چند وقت يه بار اين پست رو دوباره بزنيد. و البته هر دفعه ميشه كاملترش كرد.

    مويد باشيد.

    تا بعد ياحق.

    ادامه دارد...

    سلام به دوستاي خوبم نازين جان علي آسمان و زرين .احوالتون ؟

    مدتي اينجا نيومده بودم چه كارا كرديد.

    مي رم بخونم بيتا جون .

    در ضمن لينك مي كنم كه به هم نزديك تر باشيم.

    مويد باشيد . يا حق.

    پاسخ

    سلام... ممنون از لطف شما كه تمام مطلبي رو كه نبوديد دقيق خونديد... در پناه حق...

    سلام نازنين عزيزم

    از دل گفتي لاجرم بر دل نشست

    اين ميتونه حرف دل خيلي ها باشه

    فقط يادمون باشه حتي خودمون رو هم مورد قضاوت قرار ندهيم

    ما آفريده ي همون خداوند قادر مطلق و مهرباني هستيم كه زيباست و خالق زيبايي است و يگانه ي بهترين است

    پس ما نيز بهترين هستيم و براي به ياد آوردن اين حقيقت به روي زمين آمديم تا دوباره و چند باره تجربه كنيم آن گوهر ناب وجود را و چه ايرادي داره در اين راه سرمست و پر غرور بودن؟

    برات عزيزم آرزوي بهترينها رو دارم در هر لحظه از زندگي

    چون بهتريني و لياقت بهترينها رو داري

    ______ يا حق

    سلام عزيز

    چطور اينجا ؟

    اين وبلاگ مگه مال علي نبود؟

    پاسخ

    سلام... درست مي فرمائيد اين وبلاگ علي آقا هست...

    سلام

    خيلي ممنونم از حضورتون

    استفاده كرديم

    ما مي تونيم تو بعضي خصلت ها يه ذره مثل خدا باشيم

    نمي تونيم؟

    سلام دوست عزيز

    خوب هستيد شما

    متن زيبايي نوشتيد. همه اينها بر مي گرده به گناهان ما كه باعث مي شن كه شيشه دلمون روز به روز كثيفتر و تيره تر بشه و از تابش نور الهي به درون جلوگيزي كنه. در نيتجه وقتي نور نيست گرمايي نيست كه احساس كني تا اين زشتيها رو در خودش حل كنه و از بين ببره.

    پاينده باشي اسمان.

    خيلي متن جالبي بود .

    بعضي وقتا همين خصوصيات در من صدق ميكنه

    .اميدوارم با نزديكي بيشتر به خدا مشكلات حل بشه...

       1   2   3      >