• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : از او بياموزم بخشندگي و مهرباني را...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 42 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.

    علي آقا

    مندلسون خيلي زيرک بوده و باهوش و مي دونسته دقيقا کدوم نقطه رو هدف قرار بده. جسم او معلوليتي داشته نه ذهن و انديشه اش .

    اين داستان منو ناخودآگاه ياد حسين پناهي انداخت .

    و اينکه دوباره به تفاوت عمده زن و مرد در اين داستان اشاره شده بود

    تنها زن مي تواند اينگونه باشد تنها زن مي تواند مادر باشد تنها زن سراسر احساس است و گويي هميشه مغزي دارد که دچار نوعي معلوليت است .

    روح بزرگ اينجا از آن يک زن است .

    درست که فکر کنيم مي بينم اگر جاي اون قوز عوض ميشد مندلسون زيرک هيچگاه عقلش را به دست احساسش و دلش نمي داد.

    و واقعا گوژپشت بودن براي يک زن به نظر فاجعه مياد . البته فکر آدمي به همه چيز جهت مي ده کسي که اعتماد به نفس داره و براي چيزي که مي خواد تلاش مي کنه به اون خواهد رسيد و گفته شده کسي که اعتماد به نفس داره همه چيز داره ولي کسي که اينو نداره هيچ چيز نداره . ولي اگر زن گوژپشتي به اسم فرومتژه مندلسون زيبا رو ميخواست ميتونست بهش برسه ؟؟

    و اينكه خدا مي دونه هر چي رو كجا بزاره .

    خلاصله اين داستان نتيجه هاي اخلاقي زيادي داره ...

    متن آزادي بيان رو بسيار خوب بيان كرديد. به نظرم خوبه هر چند وقت يه بار اين پست رو دوباره بزنيد. و البته هر دفعه ميشه كاملترش كرد.

    مويد باشيد.

    تا بعد ياحق.

    ادامه دارد...