• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : شهربازي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    يه وقتايي هست كه ادم خسته ميشه...

    از بودن...

    از بازي كردن...

    از بازي خوردن...

    يه وقتايي هست كه دلمون مي خواد يه جايي به دور از زندگي و هزاررنگيهاش بشينيم كمي با خودمون خلوت كنيم!

    يه وقتايي هست كه احتياج داريم اون نور دوباره باهامون حرف بزنه... ازمون بپرسه كه مي خواي به اين بازي ادامه بدي يا نه... اونوقت خيلي مطمئن، بدون حتي لحظه اي ترديد ميگيم كه اگه تو رو تو اين بازي داشته باشم تا آخرش ميرم... تا آخر تاريكي... تا جايي كه همرنگ تو بشم... تا جايي كه انتها نداشته باشه... تو فقط با من باش...