• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : سنت ،راهگشاي تجدد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 26 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام ... چه پيچيده !!!!!

    سلام داداشم
    فكر ميكنم در بعضي موارد سنت خيلي بهتر عمل مي كنه و اگر به جاي خودش باشه مانع هيچ پيشرفتي نمي شه.

    نماز و روزه هاتون قبول حق باشه.
    التماس دعا.

    روزي ما دوباره کبوترهاي ِمان را پيدا خواهيم کرد
    و مهرباني دست ِ زيبائي را خواهد گرفت.


    ?


    روزي که کم‌ترين سرود

    بوسه است

    و هر انسان
    براي ِ هر انسان
    برادري‌ست.
    روزي که ديگر درهاي ِ خانه‌شان را نمي‌بندند

    قفل

    افسانه‌ئي‌ست

    و قلب
    براي ِ زنده‌گي بس است.
    روزي که معناي ِ هر سخن دوست‌داشتن است
    تا تو به خاطر ِ آخرين حرف دنبال ِ سخن نگردي.


    روزي که آهنگ ِ هر حرف، زنده‌گي‌ست
    تا من به خاطر ِ آخرين شعر رنج ِ جُست‌وجوي ِ قافيه نبرم.


    روزي که هر لب ترانه‌ئي‌ست
    تا کم‌ترين سرود، بوسه باشد.


    روزي که تو بيائي، براي ِ هميشه بيائي
    و مهرباني با زيبائي يک‌سان شود.


    روزي که ما دوباره براي ِ کبوترهاي ِمان دانه بريزيم...


    ?


    و من آن روز را انتظار مي‌کشم
    حتا روزي
    که ديگر
    نباشم.

    سلام زيبا بود

    همچنين مطلب قبلي

    واقعيت اينست كه ما ميان زمين وهوا مانده ايم هيچ قسمت كار را درست عمل نكرده ايم.نه سنت ها را نگهداشته .نه در مدرنيزه شدن درست عمل كرده ايم.فقط حرافي ودادوهوار كرده ايم.آنهايي كه ميخواستند ما را به اين هدف برسانند خودشان ناشي بودند و........................
    منو که يادت هست...
    همون ساکن سلول انفرادي...
    دارم زنده به گور مي شم...
    مي گي نه، از «صادق هدايت»، همکار وبلاگ نويس من بپرس!
    سلام ..نماز و روزتون قبول . به روز کردم با عنوان "مرا گول نزنيد " ...

    ...
    .....

    بعد نااميد از توجه و برگشت من ،لحن عوض مي کنند ،

    و مي گويند: او ما را نمي بيند ،او کور است ،

    صدا مي زنند:او نمي شنود ،او کر است ،

    فرياد مي زنند : او نمي فهمد ،او ديوانه است ،

    و آنها مدام در حال فرياد و طغيان ،

    و من مدام در حال آه کشيدن ها از درون .

    گويا آه هاي من مي گويند: که

    اي زمينيان من از جنس شما نيستم ،

    من در ميان شما غريب و بيگانه ام و حتي بي ارزشم .

    گويا آه هاي من با زبان بسته مي گويند

    رهايم کنيد تا در آغوش ابديت جاي بگيرم

    و در دامنِ معطر عشق عطرآگين شوم .

    گويا آه هاي من مي گويند :

    مرا اسير زمين و زمان نکنيد .مرا گول نزنيد .

    مرا دلخوش به گذرها نکنيد ،دلخراشم به گورها بکنيد .

    همه ي فريب ها و فريبا ها ارزاني تنهايتان ،

    من که کر و کور و ديوانه ام در منظر انظارتان ،

    وهمچنان مي روم ،با چشماني اشک آلود و نفسي پر آه ،

    مي روم با قدم هايي بي نا و جاني بي جان .

    مستانه و ديوانه ،آرام و غمگين .

    زانو زده ام ،چهار دست و پا

    و ديگر آه هايم جز سکوت نمي گويند .

    ديگر هيچکس را در اطرافم حتي در دورها نمي بينم ،

    ديگر هيچ موجودي يا فضايي را لمس نمي کنم ،

    احساس مي کنم ،پيکرم از بودن تهي شده است .

    احساس مي کنم مسير بي پايان مرا هم بي پايان کرده است .

    اين مسير بي پايان و ابدي ، دردهاي مرا هم بي پايان کرده ،

    اشک هاي مرا هم بي پايان کرده و ابديت بخشيده است .

    آه ،اي روان من ،روانه شو ،روانه شو.....

    خدانگهدار
    به نظر من بعضي سنت ها خيلي زيباتر از مدهاي جديد هست.

    سلام.خيلي خوب نوشته ايد و ممنونم از اين نوشته.وقت كرديد به من هم سر بزنيد.

    با تشكر

    سلام

    اميدوارم خوب باشيد متن رو خوندم اما براي صحبت كردن در موردش لازمه يكبار ديگه هم بخونمش.

    هميشه تناقضات در زندگي خودشون رو نشون مي دن

    به منم سر بزنيد خوشحال مي شم

    سلام

    اميدوارم خوب باشيد متن رو خوندم اما براي صحبت كردن در موردش لازمه يكبار ديگه هم بخونمش.

    هميشه تناقضات در زندگي خودشون رو نشون مي دن

    به منم سر بزنيد خوشحال مي شم

     <      1   2