وبلاگ :
آدمكها
يادداشت :
حضوري عجيب
نظرات :
15
خصوصي ،
131
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
۩۞۩.•* *•. فرو
وقتي که اصلا" عشقي نبود
چنان چشمانت را در چشمانم دوختي
که عشق هاله اي شد به دورمان
وفقط يک راه ماند ومن همانرا پيمودم
مثل ليلي سوار براسب سفيد
که عشق را ميفهميد وتاختم
وقتي به آنسوي چشمانت رسيدم
دريافتم نابينايي بودي که بي هدف به من مينگريستي
ومن چه آسان شکستم