کاش ميدانستي چه دردي در اين صدا زدنها نهفته . کاش ميديدي تمام اشتياق و حسرتي که در پشت خيسي چشمانم مات و مبهم به زنجير کشيده شده . داغي اشکهايم گرمي نگاهت را بر گونههايم حمل ميکنند. دلم تنگ است . دلم برايت تنگ است . دلم براي با تو بودن تنگ است . ميداني ... دلم براي حرف هايت? درددل هايت? براي نوازشهايت ... دلم بدجوري برايت تنگ شده ... اشتياقي تلخ تمام وجودم را در بر گرفته