كنايه از آن دست ميزني ..
كنايه از آن دست كه خورشيد را
در پستوي خانه نهان دارد
وستاره را به هيچ مي شمارد
و مهتاب را
در چشمه هاي خيالش
تن مي شوياند
آري كنايه ..از دل مهربانت تا قلم سبزت
اينرا مي فهمم ...
چه كنم كه دربرابري با تو
بي نهايت ضغيفم
/ سلام علي جان ..اين في البداهه رو در جواب كامنت خودت نوشتم . اميدوارم منو ببخشي . خاك پات . م . شيدا ...///