• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : آدمك
  • نظرات : 42 خصوصي ، 156 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >
     
    سلام . ببخشيد كه دير اومدم . ازشعر قشنگي كه تو كامنت هاي وبلاگ ازدواج گذاشتي ممنونم . بازم بهم سر بزن . خوشحال ميشم

    شنبه: با نگاهي عاشقانه مست شدم يكشنبه: به او گفتم گرفتارت شدم دو شنبه : همچو ليلي عاشق صحرا شدم سه شنبه : بي وفايي کرد و من گريان شدم چهارشنبه : اسير هجرانش شدم پنج شنبه : او رفت و من در عاشقي فاني شدم جمعه : بي او تنها شدم و از تنهايي ... سلام ازت ممنونم که اومدي و خبرم کردي... خوشحالم کردي خيلي قشنگ بود شاد باشي بازم منتظرت هستم

    گاهي اوقات خدا مي شوم

    جاي خدا که مي نشينم آن بالا
    سرم گيج مي رود
    از آن بالا همه چيز شبيه هم است
    آدم ها نقطه هاي سياهي هستند که تند و گاهي هم آهسته به اين سو آن سو مي روند
    گاهي خريد سبزي قورمه سبزي
    و گاهي هم قرار هاي عاشقانه
    آدم ها به بالا نگاه نمي کنند
    مي دانم خدا چشم هاي آدم ها را دوست دارد
    انگار آدم ها
    همان نقطه هاي سياه شلوغ
    روي زمين دنبال سکه هاي طلا مي گردند

    من اگر جاي خدا بودم
    چشمان خسته ام را مي بستم
    و روي ابرهاي مخملي نرم و سفيدم
    براي هميشه مي خوابيدم
    کاش اين بالا داروخانه اي هم بود
    سرم درد گرفت

    علي جان سلام

    بازگشت و حضور سبز دوبارتون باعث خوشحالي من و ساير دوستان شد.

    بازم مثل هميشه خوب نوشتي و تو دل نشست.

    هميشه موفق باشي و خندون.

    سلام به روي ماهتون خوش امديد از كمند عزيز ممنونم كه با حرف هاشون حال و هواي وب و عوض كردن...مهرداد جان داداش گلم خيلي خوشحالم بازهم امدي...پاينده باشي

    (مي خواهم چشمهايم را به آينده ببندم و گذشته را فراموش بکنم!!! )

    سلام دوست عزيز!

    اميدوارم خوش و خندان بوده ، ايام به كام تان باشد.

    ازاينكه لطف كرديد سري به ما هم زديد، خيلي ممنون.

    خداي ، نااميدي ها را از شما دور نگهداراد!!

    وياحق!

    سلام .......... مثل هميشه متن و عكسهات در كنار هم يه وبلاگ عالي رو تشكيل دادن ......... واي كه چه بد است نا اميدي واااااااااااااي .......... فرشته يا حيوان يا انسان بودن به راستي كداميك سخت تر است
    سلام.خوبي علي جان .شما تو قفس آدمكها اسيري. من تو هياهويه غريبه انسانها ...ولي باور كن انسان بودن خوبه ولي آدم بودن بهتره من دنباله اون انساني هستم كه آدم باشه.!تو پيشه آدمكهات خوش باش .موفق باشي ..من در پيه اين هستم كه در جنگه روزگار نقاب از چهره زندگيم بر دارم.

    سلام علي جان ....

    كي گفت از من عذرخواهي كني ؟؟؟؟‏بابا من بخدا ناراحت نشدم .... فقط اومدم سر به سرت گذاشتم ... ضمنا تو اگر خبرم هم نميكردي واسه آپديت من طبق عادت هر روز بهت سر ميزدم ....

    نوشتت خيلي قشنگ بود ..... مخصوصا اون قسمتي كه از صادق هدايت نوشته بودي...........

    سر خود را مزن اينگونه به سنگ
    دل ديوانه تنها دل تنگ
    منشين در پس اين بهت گران
    مدران جامه جان را مدران
    مكن اي خسته درين بغض درنگ
    دل ديوانه تنها دلتنگ
    پيش اين سنگدلان قدر دل و سنگ يكي است
    قيل و قال زغن و بانگ شباهنگ يكي است
    ديدي آن را كه تو خواندي به جهان يارترين
    سينه را ساختي از عشقش سرشارترين
    آنكه مي گفت منم بهر تو غمخوارترين
    چه دلآزارترين شد چه دلآزارترين
    نه همين سردي و بيگانگي از حد گذراند
    نه همين در غمت اينگونه نشاند
    با تو چون دشمن دارد سر جنگ
    دل ديوانه تنها دل تنگ
    ناله از درد مكن
    آتشي را كه در آن زيسته اي سرد مكن
    با غمش باز بمان
    سرخ رو با ش ازين عشق و سرافراز بمان
    راه عشق است كه همواره شود از خون رنگ
    دل ديوانه تنها دل تنگ

    (رنگها و لحظه ها ...).

    من در رنگها حل مي شوم

    رنگها مرا در خود مي شويند

    و صيقلم ميدهند

    رنگها مرا به ماوراء مي برند

    من با رنگ آبي و نارنجي بيشتر متحول مي شوم

    با شب ...با مهتاب ...با دريا ...با سكوت هم

    پيشنهاد تو هر چه باشد

    مرا به وجد مي آورد

    من در رنگها و لحظه ها

    زنده مي شوم

    تنها چيزي كه في البداهه توانستم

    برايت بسرايم

    همين بود .

    ژون 2004 . م/ شيدا ...///

    از همينجا تقديمش ميكنم به علي عزيز

    . و آبجي نرگسم ..اميد كه با ديده اغماض بنگريد.

     <    <<    6   7   8   9   10    >>    >