• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : ما ايرانيان
  • نظرات : 5 خصوصي ، 39 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     

    www.hamtaraneh.com

    موفق و پايدار باشي دوست خوبم و تشكر از اينكه خبرم كردي

    روزي من
    درخت افشاني خواهم شد
    ميان شهر...
    سايه‌ ميگسترانم
    رهگذران خسته‌ را
    تا بياسايند
    درسايه‌سار
    شاخه‌ و برگهايم
    و بر زمين نهند
    بار سنگين اندوه يک روز خسته‌ را.
    همشهريان خوب و مهربان
    با کلامي که‌ از آن
    عطر صميميت ميتراود
    از تنم ميزدايند

    با همه تلخي ها به جنگ بر مي خيزم

    تا يادم باشد من بزرگتر از زمانم

    درسته من خودم ديدم كه مردم ما

    مردمي خسته هستند

    و اين تقصير كيست؟

    دوست من نوشته هاتون رو منهم ديدم

    رنگ سپيد نمايش اسلام است

    و لباس سپيد نشانه ئ اسلام

    ولي مردم ايران اكثرا دنبال لباسهاي تيره هستند

    نميدونم شايد به اقتضاي شرايط محيط باشد

    و يا حقيقتا مردن را اگر به حق پيوستن بدونيم

    نه ترس معنا دارد و نه ضجه !

    چون ما از خداييم و خدا ميپيونديم

    وقتي مرگ رجوع به اصل باشد

    ترس و غم كمرنگ ميشود

    من صداي نفس باغچه را مي‌شنوم
    و صداي قدم گل را در يك قدمي
    و صداي گذر گرده گل را در بستر باد
    و صداي سفر و هجرت دريا را در هودج ابر
    و صداي شعف فاخته را در باران
    و صداي اثر باران را بر قوس و قزح
    و صداهايي
    نمناك
    و مرموز
    و سبز
    عجب آواز خوشي در راه است
    دلم گرفته
    از تو , که ديگر شما هم نيستي
    از اين واژگان
    که چه خيس , چه خشک
    مانند مورچگان روي خطوطِ بي قرار دويدن
    صف مي کشند و تير باران
    دلم گرفته :
    از هر چه تصوير جهان در چشمانت که خط خطي ست
    دوست دارم
    با " دوستت دارم "
    سخيف ترين انشا را بنويسم و به تعداد نفر ها تکثير
    دوست دارم
    از تمام سر بالائي ها پائين بدوم
    از همه ي سرازيري ها صعود
    نه!
    اين حادثه دل به پايان نمي دهد
    بويِ تو در تويِ دهليزهاي قديمي دارد و
    عطشي بي انتها
    سيرم از هر چه سراب و سرود آب
    آبي که ابر و ابروي تو را مي نوشد
    چونان عابري که عبايش را دريده
    برهنه بر جاده ي رسوائي اش
    رد انگشتانش را حک مي کند


    کوزه ام را مي شکنم
    تا آب بداند
    هم قد تشنگي ام نمي شود

    با اين پست تون كاملا مخالفم. شما اگر تاريخ ايران باستان را بخونيد مي فهميد ايراني ها شادترين مردم روي زمين هستند.

    حرف شما كلام دشمنان ايران كاملا هست . حتي اون عزا داري هايي هم كه مي گوييد براي خود فلسفه دارد.

    همين كه ما آرامش و امنييت داريم خود بهترين علت براي شادي ما هست.

    اينروزا برين بيرون ببينيد چقدر مردم باشادي خريد عيد مي كنند . خود عيد نوروز يك شادي هست.

    آپم.

    پاسخ

    حرف شما که هنوز در چندصد سال قبل بسر ميبريد همراهه کلام دشمنه يا حرف من؟همين مطلب من دقيقا منظورش با دسته افرادي چون شماست.همين کامنتتون مجدد بخونيد.به هيچيش اشاره نکنيم به جمله يي که منو همراهه دشمن قرار داديد يک تهمته.هرچند شايد دشمن شما و من فرق کنه.من شادي نميبينم مگر اينکه يا از سر ديوانگي ست يا از سر زياده داري.ما در دوره يي زندگي ميکنيم که شباهتي به دوره ي باستان نداره.چند نکته ي کوچيک عرض کنم.نميدونم شما کجا زندگي ميکنيد که اينقدر ارامش و امنيت داريد.اما در پايتخت کشور عزيزمون اتفاقات جالب زياد ميوفته.از تجاوز افغان ها به دختران ايراني که ديگه کم کم داره به يک امر عادي تبديل ميشه تا دعوا ها و درگيري هاي مردم با خودشون و چه موراد جديدي به اسم گشت هاي ارشاد که مردان پليس بدون محرم و نامحرم گفتي چه کتک ها و چه بغل کشوني که ندارن.ارامش؟از افراد مذهبي گرفته تا غير مذهبي شايد فقط شبها قدري ارامش داشته باشن اونهم بدليل اينکه خواب هستن و فکرشون خوابه و چشمها بسته.شما کجا زندگي ميکني که از مسائل عادي اطرافت هم بي خبري که نميدوني به اون شکلي که ميگيد نه ارامشي وجود داره نه امنيتي.نه شادي...

    به نام او که بخشنده و مهربان است . او که زنده و حاضر است.

    او که نزديک و دوست داشتني است. او که آرام قلب است.

    جان جان است و روح ِ روح

    به نام او که زندگي ام براي او و هستيم فداي او.

    بنام معبودم، روحم و سرورم، و به نام معشوقم.

    سلام
    اين روزها در رفتار مردم
    خشونتي آشکار ر مي توان ديد ؛ پرخاشگي که به جاي لبخند از طلوع صبح تا پاسي از شب به همراه دارند
    مردمي که به جاي محبت سبدي از نفرت را به يکديگر هديه مي دهند
    جواني که با دنيايي از تلخي ؛ بيرحمانه تيشه بر جوانه خود ميزند و به جاي کاشتن بذراميد در دل خود ، دنيايي از سياهي و مرگ را بر زندگي خود حک مي کند...
    رنگ نقاشي کودکان ؛ رنگ سياهي و دلزدگيست ؛ رنگ پژمردگي و نيستي ست ؛
    رنگ ايراني تلخ و شکننده شده و کسي دلش حتي به حال خود نمي سوزد ...
    غم نان دغدغه اين روزهاست... مبلغ يک برگ فتوکپي حلقه اشک را درچشم مردي ميانسال مي نشاند...
    در زندگي ناشاد امروز ديگر کسي حرفي از وصال معشوق نمي زند ؛ و حسرت وصال را در دود غليظ نابودي خودبه فراموشي مي سپارد ...
    شايد شادي به اين زوديا در اين سرزمين جوابي نداشته باشد ؛ با نزديک شدن فصل بهار و آغاز سال جديد فقر بيشتر اين مردم را در فشار خواهد گذاشت...
    زمانيکه شيشه همراه دانش آموز امروز هست چه جوابي براي شاد بودن مي توانيم داشته باشيم...

    پاسخ

    حق با شماست

    سلام داداش خوبم

    مطلبتو خوندم با بعضي قسمتاش موافق بودم

    اما با بعضي قسمتاش نه

    اونقدرا كه ميگي ما ايرونيا غمگين نيستيم

    ولي شايد بغضي وقتا تو بعضي كارامون افراط مي كنيم

    ولي طبق آماري كه نشون داده و مي ده درصد افسردگي ما ايرانيا

    از بقيه ي مردم جهان كمتره اونم به خاطر اعتقادات و مذهبيه كه داريم

    موفق و پيروز و سربلند باشي

    راستي ممنون كه به من سر زدي

    تابعد

    پاسخ

    اميدوارم اون کمتر هم هيچوقت وجود نداشته باشه
    سلام... منظورت خدايي نكرده اين نيست كه حكومت ديكتاتوري نشاط و سرزندگي رو از مردم مي‏گيره!!!!!!

    مردن هم کار کثيفيست!

    ژان پل سارتر

    نيست؟

    همکنون...

    سلام بر گروه وبلاگ نويسان عزيز

    واقعا چرا ما و جوانان اطرافيان ما افسرده و دل مرده هستند؟

    سلام ، نوشته ات واقعيتي بسيار تلخ است ، تلخ است چون ما خود را به تلخي عادت داده ايم و در هزار توي چه كنم چكنم ها گرفتار ساخته ايم ، نمي دانم شايد براي ما اينطور رقم زده اند و بدون اينك خود بدانيم هر روز خوابي تازه براي خواب ماندنمان مي بينند ! آري ما ناشادترين مردم دنيا هستيم چون در جهان سوم هم سوم شده ايم و اين سير قهقهرايي كه درپيش گرفته ايم هر روز سرعتش بيشتر از پيش مي شود . اگر امروز بخواهيم كه لحظه بايستيم و لبخند بزنيم ، فردا بايد نان بچه هايمان را از دست راهزنان بدون نقاب طلب كنيم .

    علي جان گفته هايت عين حقيقت است . حقيقتي تلخ .....

    ...ما دچار هيچ‌رنگي شده‌ايم چون هيچ رنگي شادمان نمي‌کند. از هيچ رنگي لذت نمي‌بريم. ..

    براستي چه كسي ما را دچار اين افيون كرده است ؟!

    هميشه سبز باشي

    فکر ميکردم اينجا وبلاگه ولي مثل اينکه سايت رسمي اداره آماره!
    اگه تعداد خودکشي ايران رو با جاهاي ديگه مقايسه کنيم ...
    اگه تعداد ازدواج رو.........
    اگه تعداد تولد رو...
    و...
    همه نشون دهنده اميده نه ياس و افسردگي.
    راستي:
    اگه برفرض يه اپسيلون شادي هم واسه کسي باشه متن شما اونم ازش ميگيره!
    ......................الا بذکرالله تطمئن القلوب

    پاسخ

    و عليکم سلام...بهر حال سعي شد حقيقت گفته بشه اگر کسي م خوشش نيومده و يا قبول نداره بگه که اشاره کنم چند مورد از اشاراتي که من داشتم در باطن خودشهم هست...
     <      1   2   3      >