با عرض سلام
سياست براي اين است كه جامعه بسعادت برسد
جامعه يعني ملت .
بدون ملت كشور معنايي ندارد در نتيجه اگر ملتي نباشد
حاكمي هم نميتواند بر جامعه حكومت كند حتي اگر سياست بكار
ببرد. مانند ديوانه ي تنهايي خواهد بود كه قوانين شخصي وضع كند و
خود از وجود اين قوانين من در آوردي لذت ببرد
تاريخ اديان و جوامع شاهد حكومت بسياري از اين ديوانگان خودكامه
بوده
يكي از عواملي كه باعث قدرت گرفتن يك ديوانه ي سردمدارو يا سردمدار ديوانه ميشود
همين سلب آزادي بيان ميباشد .فرعون و نمرود و ابوسفيان و معاويه
و يزيد و ديگر ديكتاتور هاي مجنون با سلب آزادي بيان
و اعمال ظلم و جور امنيت و عدالت را قرباني ناداني و جهالت خود
كرده بودند.
بنا به گفته ي حضرت آيت الله محمد هادي معرفت :
يكي از اساسي ترين پايه هاي استواري نظام حكومت در اسلام
گسترش دامنه ي مشورت در تمام ابعاد زندگي از جمله شئون سياسي -اجتماعي است.
قرآن مجيد در اين باره در توصيف مومنان ميفرمايد :
و امرهم شوري بينهم
خداوند در اين آيه مؤمنان را مورد ستايش قرار داده كه در تمامى ابعاد حيات فردى و اجتماعى، شيوه مشورت را رهنمود خود قرار مىدهند و در ضمن رابطه تنگاتنگ ميان ايمان و ضرورت مشورت را گوشزد مىكند و در حقيقت، اين يك دستور شرعى محسوب مىشود.
پايه ي حكومت اسلامي از بين خواهد رفت هنگامي كه مشورت و آزادي بيان ناديده گرفته شودكه نتيجتا حكومت ديوانگان برانسانها و از بين رفتن امنيت و عدالت اجتماعي را بدنبال خواهدداشت
صلوات.
قالب نو مبارك.