سلام عليكم .
ضمن عرض ادب و سلام مجدد خدمت آقاسيد عزيز و بزرگوار عرض كنم كه بله متوجه هستم كه شما هم بي حساب كتاب يا بي ميزان و قانوني حرف نمي زنيد .
منتها مثلا در نوشته قبل از اين نوشته ي شما مي بينيم كه برادر عزيزمان آسمان گرامي فرموده اند كه مثلا همانطور كه غزه خود را برحق مي داند طرف مقابلش هم مثلا كشته شده هاي خود را شهيد مي نامد .
چه مي گويم ؟ همان را عرض مي كنم كه در پيام قبلي عرض كردم كه آزادي در چهار چوب مثلا ارسطويي معنايش با آزادي مثلا در چهار چوب استادش افلاطون فرق دارد بقول آسمان عزيز و گرامي .
بنابراين اگر مثلا شما ارسطويي باشيد يا مثلا اين چيه اصلاح طلب آنوقت آزادي در نزد شما فرق دارد با مثلا اگر اين چيه اصولگرا باشيد .
بله با فرمايش نازنين گرامي هم موافقم كه چيزي را كه براي خود نمي پسنديم براي ديگران بپسنديم .
مشكل قضيه هم همين جاست كه چهار چوب ما دورقمي باشد و يكي از اين دو رقم شامل حال خود ما نشود ، وگرنه چه اشكال دارد كه بقول آسمان گرامي اسرائيل هم كشته شده هاي خود را شهيد راه خودش بداند ؟ مشكل اين است كه ما ديگري را آدم بحساب نياوريم يا بقول ارسطو حيوان ناطق ، چه رسد به انسان بودنش !؟
چراكه انسان آنست كه با ما انس گرفته و به اين دليل انسان ناميده شده نزد ما ، حالا اين ما مي خواهد ارسطويي باشد يا افلاطوني و يا همين اين چيه اصلاح طلب و اصولگرايي كه گفته مي شود .