سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ : علی
صفحه نخست ایمیل آرشیو

درباره



منوی وبلاگ


لوگوی وبلاگ من






نوشته های پیشین


آرشیو


پیوندهای روزانه


پیوندها


لوگوی دوستان



موسیقی وبلاگ


فهرست موضوعی


جستجو در وبلاگ


بازدیدهای وبلاگ


اشتراک در خبرنامه

HOME

جنگی بپاست ، از هر سو صدایی می آید ، درِ اتاقم را بستم ، چشم هایم را نیز ، و به چیزی می‏اندیشم که نمی‏توان گفت که هست چون چشم را تاب دیدن نیست و نتوان گفت نیست چون قلب چونان مدام نامش را فریاد می‏زند که لحظه‏ای آرام ندارد ، ای کرانه ی بی‏کران و ای طلوع بی‏غروب. آسمان ها و زمین گواه تواَند. آنچه داریم از هر جنس که باشد عطیه و امانتی از تواَند. جز ذکر به سنای کِه توان گفت ، درد به درمانگَه کِه توان برد ، بر درد حکیم ‏است و بر شفا عاجل. بر هر دل شکسته لانه کرده و بر هر شر سنگ‏ها افکنده و درِ روزی بر کس نبسته.
آه
آنقدر‏ها توان گفت که پایان ندارد
هزاران قلم و دفتر ، نهایت ندارد
ذرات دو عالم چِه اند ، خرده غباری
کین سرآغاز را پایان ندارد
چشمایم را باز کردم ، حال خوبی داشتم ، احساس سبکی و نشاطی سراسر وجودم را در برگرفته بود ، در را باز کردم دیگر خبری از جنگ و سر و صدا نبود ، همه جا آرام بود اما من تنها نبودم....



آسمان ::: یکشنبه 86/4/17::: ساعت 1:0 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

طراح قالب
زرین
آسمان
متین
نازنین
>