• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : شهربازي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 29 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    ( عمومي )
    وبلاگ سخن و شعر آپ شد انتظار شمارو مي کشد.
    مرا به خوان امشب که سوداي تورا دارم
    در اين رهسپار زندگي نياز مبهمي دارم
    ...................

    سلام

    من اگه جاي شما بودم از اون بالا يك جدول بزرگ ميديدم

    نه يك شهر بازي

    و خودم رو جواب يكي از سئوالات جدول ميديدم

    و افتخار ميكردم از اينكه من رو با تمام ضعفي كه امكان داره از خودم نشون بدم به عنوان جواب جدول انتخاب كردن

    افتخار ميكردم به من همچين مسئوليتي داده شده

    وهمون كسي كه به من همچين مسئوليتي رو داده ميدونسته

    كه من از پس حل اين جدول بزرگ بر ميام و شاكي نميشم و با

    افتخار به منزل خودم برميگردم و بعد از من

    جواب هاي ديگه رو هم يكي پس از ديگري

    انتخاب ميكنه.

    مطالب وبلاگت جالب بود

    اجمالي يه نظر انداختم....

    سلام

    وبلاگتون و مطالب و همه چيزي كه توش هست زيبا بودند

    منم آپم با دو تا شعر از خودم خوشحال مي شم به منم سر بزني

    منتظرتم

    مطالب وبلاگت رو اجمالا يه نگاهي انداختم جالب بود برام...
    سلام ... چرا خسته علي جان ... هنوز اول راهِ ... راهي كه ضدها سال ديگر هم هنوز اول راه است .... پس حقيقت كجاست اگر به خود ايمان نداري؟!

    سلام

    من هم مي خوام اين بازي را تمومش كنم اما نمي شه تا خدا نخواهد اين بازي ادامه داره

    ولي اميدوارم توي اين بازي عاقبت به خير شويم و در شهربازي اون دنيا شاد زندگي كنيم

    و نخواهيم در اون دنيا وارد تونل وحشت شويم

    شاد باشيد و سر افراز و عاقبت به خير

    باسلام

    زندگي گذرگاه پر پيچ و خم ناکامي ها و مرارت ها و زماني مسير خوشبختي ها است .اگر دلم دوباره گرفت يادم باشد خدايي هست که مرا نظاره کند . يادم باشد آنقدر ستاره در آسمان هست که شب تاريکم را روشن کند . يادم باشد قاصدکي در راه است که بهار نزديک است . و يادم باشد خدا نزديک است و مرا تنها نمي گذارد .

    سايه رحمت خداوند !

    باتشكر

    سلام

    توي اين شهر بازي ادماي جوواجوري هستن پس بايد حواسمون خيلي جمع باشه و...

    موفق باشين

    باي

    سلام

    تا همين يك ماه پيش، پيش از آن اتفاق، اگر اين پست را خوانده بودم؛ مي گفتم كه من هم خسته ام از اين بازي اما.... مدتي است كه دوباره بازي برايم جالب شده!

    اين روزها هم مثل قبل تر ها گاهي سخت درگير بازي مي شوم و به خودم ميآيم و مي بينم كه چقدر بردن برايم مهم شده. بارها و بارها وسط بازي به خودم آمده ام و ديده ام كه هدف ها را فراموش كرده ام و وسيله ها برايم هدف شده! توبه كرده ام از اين همه فراموش كاري اما.... من سخت توبه شكن شده ام در اين بازي!

    سلام

    منم ازبازي خسته شدم.ازاين كه اون قدرتوشهربازي پرسه زدم كه اون روفراموش كردم.ولي خوب اين جاهم مال اونه ديگه. يك حسي بهم ميگه دلم براش تنگ شده.اگرچه هميشه يك فراموشكاربودم.

    علي يارتون

    پاسخ

    اميدوارم به خواسته هات برسي

    سلام دوست عزيز ... خدايي شما تفاوتي بين زن ومرد حس مي كنيد؟؟؟؟

    تووبلاگم بي صبرانه منتظر پاسخت هستم ...

    سلام

    ممنون سر زدي به من

    زود خسته شدي شايد ولي توي اين شهر بازي هميشه بايد منتظر يه اتفاق هيجان انگيز بود

    يه بازي جديد

    خسته نشو اميدوار باش

    سلام دوست من

    ممنون كه خبرم كردين...

    پستي بود جالب....و جالبتر اينكه شما هم مثل من درگير زندگي و خسته هستين...

    چه زيبا اين شهر بازي رو توصيف كردين...

    من شهر بازي رو دوست دارم..اما شهر بازيي كه در اون فقط سخن از محبت و صداقت باشه و دوستي...عشق حقيقي به همه مخلوقات و در راس اونها يگانه معبود حقيقي...عشقي پاك براي كاستن درد و غصه هاي همنوعانم... نه اضافه كردن باري از غم بر دلها...

    نه ازار...نه مايه اذيت و بهم زدن ارامش ديگران...نه جايي كه بجاي مفرح بودنش بشه مايه غصه و درد...

    من شهر بازيي رو دوست دارم كه همه در كمال صلح و صفا دوستانه دست هم رو بفشرن و يكدل باشن و صميمي...همديگه رو در بازي هل ندن و نخوان به زمين بزنن...من بازي سالم رو دوست دارم..بازي بي خشونت...بي بدجنسي...بي غيبت...بي تهمت...بي دروغ و ريا و فريب...بي برداشتهاي ناپسند و غير صحيح...

    درسته كه در بدو ورود به اين بازي زندگي مانند كودكي نوپا و كنجكاو و بازيگوش هيچي نميدونستم و شايد هنوز هم قطعا خيلي چيزها رو ياد نگرفته باشم اما مانند كودكي تيزهوش با تكيه بر ذهنم و بي راهنما سريعا با اين شهر بازي زندگي اشنا شدم..و .تا اين لحظه همواره سعي كردم در بازي زندگي همه دوستانم رو از سراسر ايران يكجا جمع كنم تا عداوتها رو كنار بذارن و صميمانه دست در دست هم با عشق و صفا و محبت باشن . و با اين دوستيها همديگه رو در پيشرفت و زندگي سالم كمك كنن.. .نميدونم چقدر موفق بودم اما روحا راضي هستم كه در اين شهر بازي سعيم در جهت پيوندهاي مستحكم ايمان و عشق و يگانگي بوده و بس...

    ..............

    فعلا كه قدري خسته ام...بارها اين خستگي رو تجربه كردم. گاهي همبازيها اونقدر بد مشت بر روح و روانت مي كوبن و ....كه...

    من كه قصد سفري كوتاه دارم...شايد برگشتم و باز هم نوشتم...

    اميدوارم شاد باشين و هميشه سربلند و هرگز خستگي رو تجربه نكنين...

    زندگي يك بازي ديرين بود...

    گه بود تلخ و گهي شيرين بود...

    دائما گويم كه كاش اين زندگي

    بر همه شاد و خوش و رنگين بود...

    .........اعظم.ش...........

    بدرود...

    سلام .عيد رو تبريك مي گم.راستش منم از اين شهر بازي اصلا خوشم نمي آد.خيلي هم دوست دارم اين بازي زود تموم بشه.و واقعا شرمندش هستم.اما فكر مي كنم هر چي ادامه پيدا كنه بيشتر شرمنده ميشم.و به قول خودتون خستم خسته.

    البته اگه اميد رو بذاريم كنار.خدايا خدايا هيچ وقت تنهامون نذار.

    موفق باشين.در پناه حق.يا علي

       1   2      >