• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : حكايت وبلاگ نويسي
  • نظرات : 7 خصوصي ، 99 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5    >>    >
     
    سلام
    ممنوت از حضورتون

    براي افزايش بازديد خود لينكتان را به *صحنه* بدهيد و لينك باكس را در وبلاگتان قرار دهيد اين لينك باكس در آينده اي نچندان دور با روزانه حدود#10000#بازديد جاي خوبي براي نمايش وبلاگ شما هست پس وقت را از دست ندهيد و هرچه سريع تر لينكتان را ثبت كنيد
    عجله كن تا از دستت نرفته

    شما هم در صحنه حضور داشته باشيد

    سلام :

    ممنونم بابت نظرتون . من هميشه از ديدن نظرهاي شما خوشحال ميشم .

    شاد و موفق باشي .

    اميدوارم بازم پيامي از شما در وبلاگم ببينم .

    خدافظ

    سلام هم موافقم هم مخالف

    چون مي نويسم براي دلم ..................

    سلام علي جان ميدوني چيه آخه تا يه چيزي تو ايران بخواد جا بيوفته وفرهنگش رو ملت درك كنن قرنها ميگذره موفق باشي دوست گلم

    دوستان عزيز ضمن سلام و خوش امد گويي خدمت همتون اميدوارم بتونيم با نظرات مفيد و سازندتون به نتيجه ي خوبي برسيم از حضور تك تكتون بخصوص مديران پارسي بلاگ و پرشين بلاگ قدرداني ميكنم..موفق باشيد و شاد..ياحق

    سلام

    با شما موافقم .. كاش وبلاگ نويسي هم مثل خيلي چيزاي ديگه عرصه بچه بازي نمي شد

    و كاش سرقت ادبي در اينجا هم قبحي داشت

    پاسخ

    متوجه منظور شما نشدم

    سلام و درود بر شما و متن خوب تان ...بدرستي كه همگي ماها فرهنگ استفاده از دنياي وب لاگ نويسي را نداريم چقدر خوب بود همگي احترام همديگر را نگه ميداشتند و به معناي ازادي را از بين نمي بردند ..ولي متاسفانه در همين دنياي پوچ و خيالي كساني هستند از روي نميدانم چه بگوييم صلب آزادي را مي نمايند .....به اميد روزي كه همگي دانش و فرهنگ استفاده اين را بدانيم در پناه حق ................

    اي کرانه ما خنده گلي در خواب دست پارو زن ما را بسته است
    در پي صبحي بي خورشيديم با هجوم گل ها چه کنيم ؟
    جوياي شبانه نابيم با شبيخون روزن ها چه کنيم
    آن سوي باغ دست ما به ميوه بالا نرسيد
    وزيديم و دريچه به ايينه گشود
    به درون شديم و شبستان ما را نشناخت
    به خک افتاديم و چهره ما نقش او به زمين نهاد
    تاريکي محراب کنده ماست
    سقف از ما لبريز ديوار از ما ايوان از ما
    از لبخند تا سردي سنگ خاموشي غم
    از کودکي ما تاين نسيم شکوفه باران فريب
    برگرديم که ميان ما و گلبرگ گرداب شکفتن است
    موج برون به صخره ما نمي رسد
    ما جدا افتاده ايم و ستارههمدردي از شب هستي سر مي زند
    ما مي رويم و ايا در پي ما يادي از درها خواهد گذشت؟
    ما مي گذريم و ايا غمي بر جاي ما در سايه ها خواهد نشست ؟
    برويم از سايه ني شايد جايي ساقه آخرين گل برتر را در سبد ما افکند

    سلام

    ميدوني توي وبلاگت چي من را جذب كرد؟

    نوشته ات از جبران

    نميگم تازه باهاش اشنا شدم .. اما تازه دارم ابعاد ديگه روحيش را درك ميكنم و اين برام خيلي قشنگه.

    در مورد وبلاگ نويسي هم من به نظرم نبايد اين جوري قضاوت كرد .. بايد خودمون را با خودمون بسنجيم .. و اين كه امروزه چند نفر و به چند نحو و در چه كشوري وبلاگ نويس هستند.

    فكر كنم پيشرفت قابل توجهي داشتيم.

    علي جان سلام ممنون دوست عزيزم از حضورت فقط اومدم عرض ادب كنم باشه شب برميگردم و تو فرصتي مناسب مزاحمت ميشوم سبز و حسيني باشي
    سلام علي جان.ممنون از اينكه به منم خبر داديد. منم موافق نظر شما هستم ولي بايد چيكار كرد؟

    نميدونم چرا همه اينجورين...حتي خودم...خدا گفته در حالت زاري از من بخواهيد اجابت دعا را...ولي ما هر موقع مشكل داريم ميريم پيشش!

    اما ميدونم خدا انقد مهربونه..كه به اين چيزا فكر نميكنه!

    به اميد روزي كه خدا رو بهتر بشناسيم!(لبخند)

    سلام خوبين ؟

    نغمه ي من........
    همچو اواي نسيم پر شکسته
    عطر غم ميريخت بر دلهاي خسته
    پيش رويم:
    چهره تلخ زمستان جواني.
    پشت سر:
    اشوب تابستان عشقي ناگهاني
    سينه ام:
    منزلگه اندوه و درد و و بد گماني

    کاش چون پاييز بودم..............کاش چون پاييز بودم

    اپ قشنگي بود .فعلا...

    سلام علي آقا خدا قوت

    دوست عزيزم الان وبلاگ برخلاف گذشته كه دفتر خاطراتي بود براي نويسنده آن به يك رسانه تبديل شده و بر فرهنگ عمومي جامعه اثر گذار است و به علت آزادي بي حدي كه در اين رسانه وجود دارد هركس ميتواند عقايد خود را بدون هيچ قيد و بندي در معرض ديد و قضاوت ديگران قرار دهد . از طرفي براي خوانندگان هم اين حق محفوظ است كه ديدگاه نويسنده را نقد كنند .

    درباره موضوعي كه شما هم در ضمن نوشته تان بطور ضمني به آن اشاره داشتيد ، فرهنگ نقد از هردو طرفِ موافق و مخالف رعايت نشده بود .

    مخالفين ،نويسنده را بي مهبا متهم ميكردند و موافقين هم همينطور به صرف اينكه موافق عقايد نويسنده بودند،مخالفين را حتي به نفاق متهم كردند .

    دوست عزيزم ، اين بستري است كه نه بركت فقط اينترنت كه به بركت اسلام و انقلاب اسلامي برايمان فراهم شده و آنوقت ما بدون در نظر گرفتن مصالح كشور و فرهنگمان كه ادعاي جانبداري آن را ميكنيم ، يكجانبه به پيش مي تازيم و هر نظر مخالفي را با رفتار خودمان از نقادي وا ميداريم ، آيا اين روش درستي است ؟

    تاريخ بشر گواه آن است كه انسانهاي زيادي آمدند و نظراتي را ارائه دادند و به دنبال آن ديگران با دليل و منطق خلاف نظر او را اثبات كردند ، حتي در علوم تجربي هم همينطور است و ملموس ترين مثال نظريات مختلف در مورد اتم است كه بمرور زمان با همين نقادي ها تكميل تر شده است .

    حالا اگر راه انتقاد بر اين نظريه بسته ميشد واقعاً به اينجا كه الان هستيم ميرسيديم؟؟

    آيا آزادي از اين بيشتر كه باوجود به قول شما جنجالي كه آن نوشته بر پا كرده (ويا مخالفين آن ) يك هفته است كه از طرف مدير پارسي بلاگ بعنوان نوشته منتخب در ليست قرار گرفته است . شما چه انتظاري داريد ؟!

    آيا منتقدين يك نظريه را چه بايد كرد؟؟؟

    اميدوارم آنچنان كه در نوشته هايمان از فرهنگ و آزادي و ... حمايت ميكنيم در عمل هم اينگونه رفتار نمائيم .

    يا علي

    پاسخ

    ضمن سلام و خوش امد گويي خدمت شما از نظريه پردازيه مفيدتون قدرداني ميشود
    سلام...مرسي از اينکه به وبلاگم سرزديد و کارم رو مطالعه کردين...هميشه منتظر نظرهاي خوب شما هستم...
     <      1   2   3   4   5    >>    >