• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : باورهاي خيس خورده ...
  • نظرات : 6 خصوصي ، 25 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    در روشنايي شب ماه مه
    نغمه فاخته اي را در جنگل شنيدم
    هنگام شکستن شب
    مثل صداي قلب همه جنگلها
    و صداي دعاي مردم کليسا در تابستان
    پيوسته مي نواخت
    مثل نيلوفري سپيد، مثل فرشته اي مي درخشيد در نور خود
    پرنده اي به قله مي نشست ( که تنها ترين پرنده بود)
    و چهچه سرايي مي کرد براي بهشت