به نام خداي حقيقت
من معمولاً در مورد اينگونه نوشتن و يا گفتن در مورد مسائل سياسي خيلي گير نميدهم. چون آن را يا از سر بي اطلاعي ميدانم يا از سر بيتقوايي! ولي استثناً وقتي ديدم نظرات خودتان را مطابق نظرات آدم دلقكي مثل ابطحي كه حتي هم فكرهاي خودش هم او را قبول ندارند شگفت زده شدم. آدم مضخرفي كه طرفداريهاي مضحك و انتقادهاي چرتتر او زبانزد خاص و عام در سياست است و تقريباً تبديل شدهاند به مثال!
به هر حال پيشنهاد ميكنم واقع بينانهتر به مسائل نگاه كنيد.اولاً تماس با پيرزن عجوزه(منظور عاجز)با مانعي مثل پارچه از لحاظ شرعي هيچ اشكالي ندارد.دوماً شما كه دم از حرمت مردمي ميزنيد، آيا فقط براي زناني كه مظاهر فساد علني هستند حرمت قائليد؟ آيا ما حرمت نداريم كه ما را چون حيواناتي فرض نكنند و براي جلب نظر شهواني، زنان خود فروش به عرضه خود نپردازند تا ما هم در اين جامعه روي آسايش فكر و خيال را ببنيم؟