• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : سرزمين دور (1)
  • نظرات : 6 خصوصي ، 91 عمومي
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    هوالحق

    سلام

    ديشب كه رفتم تا امروز نيومده بودم...راستش مطلبتونو هم نديده بودم برا همين ديشب نظر ندادم...

    شما تازه از سرزمين وحي برگشتين؟؟؟ چرا نگفتين...واقعا حلال كردين منو؟ نكنه دلتون از ما گرفته باشه....

    خوش به حالتون...خيلي راحت توفيق اونجا رو از دست دادم...واي از فرصتام استفاده نكردم...اي كاش همونجا درخت ميشدم و وصل ميشدم به زمينش...من تابستون 85 رفتم... خوش به حالتون...واقعا به حالتون...حالي كه الان دارين....

    امان از غربت مدينه....امان از اون گيراييش كه دل آدمو ميگيره و ديگه پس نميده....امان از كعبه و پرده اي كه بعد يك سال تازه باورت ميشه كنارش بودي ولي وقتي وقتي مي خواي دوباره بغلش كني مي بيني فاصله....

    خدا خيرتون بده..انشاالله سال نكشيده بازم برين مكه...انشاالله حج تمتع...

    سفرنامه بازم بنويسين.... خيلي خوب نوشتين...

    منم نوشتم تو وب قبليم....تو وب جديدم از زبون يه كبوتر نوشتم...البته زياد ننوشتم...آخه هرچي ميگذره تصاويرش دورتر ميشه...فاصله بيشتر ميشه...همون چيزي كه ازش وحشت داشتم....

    شما تازه رسيدين... هنوز نورش تو وجودتونه...اين نور رو نذارين افسوس بشه... كعبه تو دل ماست..هر روز بايد به طوافش رفت...مدينه تو نگاه ماست هر روز بايد باهاش گريست... الان شما راحت پيداشون مي كنين...مي بينينشون...

    قدر اين حال و هوايي كه دارين بدونين...حال و هوايي كه عطرش تو وبتونم پيچيده... ما رو هم هوايي كرده...

    التماس دعا

    ياحق