• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : از زبان نوروز 86
  • نظرات : 7 خصوصي ، 158 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + دختر نقاش 
    دي شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسيدزحمت سرما و دود رفت به کور و کبودباغ ز سرما بکاست شد ز خدا دادخواستآمد خورشيد ما باز به برج حملطالب و مطلوب را عاشق و معشوق رابر مثل وام دار جمله به زندان بدندجمله صحرا و دشت پر ز شکوفه​ست و کشتهر چه بمردند پار حشر شدند از بهارآن گل شيرين لقا شکر کند از خداوقت نشاط​ست و جام خواب کنون شد حرامجام من از اندرون باده من موج خون

    جلوه گلشن به باغ همچو نگاران رسيدشاخ گل سرخ را وقت نثاران رسيدلطف خدا يار شد دولت ياران رسيدمعطي صاحب عمل سيم شماران رسيدهمچو گل خوش کنار وقت کناران رسيدزرگر بخشايشش وام گزاران رسيدخوف تتاران گذشت مشک تتاران رسيدآمد مير شکار صيد شکاران رسيدبلبل سرمست ما بهر خماران رسيداصل طرب​ها بزاد شيره فشاران رسيداز ره جان ساقي خوب عذاران رسيد