سلام علي آقا
اصول و برنامه هاي دين براي زندگي انسان مانند خورشيدي است كه به صورت مي توان با آن برخورد كرد يا از روشن گري و وجود حيات بخش آن استفاده كرد يا خود را در چهار ديواري بدون پنجره اي حبس كرد (در حضور چنين عنصر شفاف كننده اي ديگر جايي براي خروج از مسير صحيح نمي ماند .فرد منحرف رسوا ميشود جايي براي تضييع بيت المال / رانت خواري /سوء استفاده هاي مديران و ... وجود ندارد )من از جامعه اي سخن مي گويم كه مردمش مسلمان شناسنامه اي نيستند چون مسلمان زاده هستند پس مسلمانند !!جامعه من مردمش با انديشه و تفكر و بدون تقليد اسلام را با ذره ذره وجود خويش پذيرفته اند اسلامشان رنگ و لعابي بر ظاهر شان نيست اين اعتقاد ملكه وجودشان شده وجودشان
اما چگونه اين مهم را مي توان عملي كرد ؟ دوست خوبم تا زماني كه بشريت (حتي مردم ايران) نياز به اين برنامه را براي درست و بهتر زندگي كردن احساس نكنند و باور نكنند كه اين برنامه براي رسيدن به سعادت حتي در همين دنيا نيز كافي است به اين مهم نمي توان دست يافت .