سلام، ميدوني من هم با خانم ناظم تا حدودي موافقم. اما تكنيكهاي گفتن، خيلي مهمه. بايد ديد كه اين گفته ها، مثل نقاشي رو آب نباشه كه موندگاري نداشته باشه و يا نقاشي روي سنگي در شبي باراني و تاريك، كه بازهم موندگاري و زيبايي نخواهد داشت. بايد وضعيت رو سنجيد، و هدايت، بدون توجه به شخصيت و حواشي، كسي بود كه جامعه زمان خودش رو درك كرد و از غصه ها و بديهاش نوشت به قصد نشون دادن به درمانگران. اين خيلي همت خوبي بود. خدا بهش اجر بده.
گفتمش اين کاروان است از چه قوم و از چه شهراز اسيران فرنگ استند يا از سلم و تور
چون مرا بشناخت گفت اي سهل خاک بر دهانکه چنين روزي مرا مي کرد در خاطر خطور
اين اسيران از تبار حيدر و زهراستنداين عزيزان خدايند و شفيعان نشور
اين اسير مولاي ما باشد علي ابن الحسين عاين که باشد از ولايت در کفش نظم امور
[گريه]صفر ماه اسارت ماه خطابه زينب [گريه]
بگذار واقعگرايانه تر فکر کنيم .
بيا لحظه اي خودمان باشيم .
وقت براي اتلاف و تعطيل زياد نيست ...!
مي ترسم روزي بيايد که بخاطر از دست دادن همين يک لحظه تفکر ،غبطه خوريم .
بيا قبل از رسيدن چنين روزي به بالاتر ها بيانديشيم
و در پي آن به ناکجاها ي دور به پرواز در آييم .!
سلام: چه جالب اول شدم. منم تازه آپ كردم خوشحال ميشم سر بزني.
اما راجع به مطلبتون : مهم اينه كه هستيم و سرافرازم هستيم. اين نوع بودن به نظر من ارزش داره. اما در مورد سكوت قبول ندارم . انسان تحت هر شزرايط بايد نظرشو بگه.
موفق باشيد يا حق التماس دعا.