سلام خوبين ؟
از من تا تو نگاه و ترديدما را مي خواند مرغي از دور مي خواند بباغ سبز خورشيد در ما تب تند بوسه ميسوخت ما تشنه خون شور بوديم در زورق آبهاي لرزان بازيچه عطر و نور بوديم مي زد ‚ مي زد درون دريا از دلهره فرو كشيدن امواج ‚ امواج نا شكيبا در طغيان بهم رسيدن دستانت را دراز كردي چون جريان هاي بي سرانجام
مثل هميشه اپ خيلي قشنگي بود ....
شاد باشيد ...فعلا ........