سلام دوست عزيز
نمي دونم چرا وقتي مطلبت رو خوندم ياد اين شعر شاملو افتادم...
به هر حال
...
ما نوشتيم و گريستيمما خنده کنان به رقص بر خاستيمما نعره زنان از سر جان گذشتيم ...کسي را پرواي ما نبود.در دور دست مردي را به دار آويختند :کسي به تماشا سر برنداشتما نشستيم و گريستيم ما با فريادي از قالب خود بر آمديم.