سلام بر روي ماه تو، عزيز دل سلام از ماست تو يه روياي کوتاهي دعاي هر سحرگاهي شدم خواب عشقت چون، مرا اينگونه ميخواهي شدم خواب عشقت چون، مرا اينگونه ميخواهي من آن خاموش خاموشم ،که با شادي نميجوشم ندارم هيچ گناهي جز، که از تو چشم نمي پوشم تو غم در شکل آوازي، شکوه اوج پروازي نداري هيچ گناهي جز، که بر من دل نمي بازي نداري هيچ گناهي جز، که بر من دل نمي بازي
مرا ديوانه ميخواهي ز خود بيگانه ميخواهي مرا دلباخته چون مجنون ز من افسانه ميخواهي شدم بيگانه با هستي زخود بيخود تر از مستي نگاهم کن نگاهم کن شدم هر آنچه ميخواستي سلام اي کهنه عشق من که ياد تو چه پا بر جاست
سلام بر روي ماه تو عزيز دل سلام از ماست بکش دل را شهامت کن مرا از غصه راحت کن شدم انگشت نماي خلق مرا تو درس عبرت کن بکن حرف مرا باور نيابي از من عاشق تر نميترسم من از اقرار گذشت آب از سرم ديگر سلام اي کهنه عشق من که ياد تو چه پا بر جاست
سلام بر روي ماه تو عزيز دل سلام از ماست سلام اي کهنه عشق من که ياد تو چه پا بر جاست
سلام بر روي ماه تو عزيز دل سلام از ماست