باز باران با ترانه،ميخورد بر بام خانه،يادم آمد کربلا را ، دشت پر شور وبلا را ، گردش يک ظهر غمگين، گرم و خونين ، لرزش طفلان نالان، زير تيغ و نيزه هارا ، با صداي گريه هاي...بيشتر کودکانه ، و ندر اين صحراي سوزان ، ميدود طفلي سه ساله ، پر ز ناله ،دلشکسته ، پاي خسته ... باز باران ، قطره قطره ، مي چکد از چوب محمل ، آخ باران! کي بباري بر تن عطشان ياران، آخ باران! کي بباري بر تن عطشان ياران، تر کنند از آن .........................
سلام همراه عاشورايي محرم حسيني بر شما و خانواده محترم تسليت بادعاقبت توفيق يار شد و بعد از يک غيبت طولاني و بيماري برگشتم تا محرم در کنارتان باشم.و با سه پست جديد در سال 1389 منتظر قدومت هستمذاکر عاشورايي چهار ساله شد عاشورايي باشي[گل]