وبلاگ :
آدمكها
يادداشت :
ازدواج و عشق؟!
نظرات :
85
خصوصي ،
226
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
علي
آه اي آدمک چندست که گرفتار آمده اي ؟
..دور زماني ست .
-پس رهايي ،را گريز را،راحت را چه کردي ؟
..هيچ !اين زندان را که مي بيني ،رهاييش را تنها يک در است .
..مي کند باز کليديش که از اين در نيز تنها تر است.
..هر کليدي که از او ياد کني بهر رهايي ،من در جاي کليد چرخاندم .سود ندارد ونمي دانم چه کنم
من باز مي بينم مي شنوم ،کين آدمک قلب من از تنهايي ز اسارت مي نالد باز مي گريد ،مشت بر در مي کوبد،سر بر ديوار پر از خون
آي آدمها ما در دلمان همه مان آدمکي داريم زنداني!
من رهايت خواهم کرد ،آدمک قلبم روزي
من رهايت خواهم کرد
من رهايت خواهم کرد