بي تو در قافيه هاي غزلم ميمانم بي تو معلوم نباشد كه كيم مي دانم باز همصحبت يك برگ شدم ميبيني خط به خط ياد تورا ياد تورا مي خوانم و اگر شعر من آغشته شود با نامت سبز خواهد شد اي خوبترين وجدانم من فقط ماندم و احساس و خاكي خونين فكر كن تو ، كه من از سنگ و گچ و سيمانم سرد و بي روح به تصوير جهان ميخندم كاش ميشد كه به عشق تو رسد دستانم... سلام ازت ممنونم که اومدي خوشحالم کردي اميدوارم هميشه شاد باشي بازم منتظرت هستم