• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : لبخند...
  • نظرات : 1 خصوصي ، 20 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سکوت صداي گامهايم را باز پس مي دهد
    با شب خلوت به خانه مي روم
    گله اي کوچک از سگها بر لاشه ي سياه خيابان مي دوند
    خلوت شب آنها را دنبال مي کند
    و سکوت نجواي گامهاشان را مي شويد
    من او را به جاي همه بر مي گزينم
    و او مي داند که من راست مي گويم
    او همه را به جاي من بر مي گزيند
    و من مي دانم که همه دروغ مي گويند
    چه مي ترسد از راستي و دوست داشته شدن ، سنگدل
    بر گزيننده ي دروغها
    صداي گامهاي سکوت را مي شنوم
    خلوتها از با همي سگها به دروغ و درندگي بهترند
    سکوت گريه کرد ديشب
    سکوت به خانه ام آمد
    سکوت سرزنشم داد
    و سکوت ساکت ماند سرانجام
    چشمانم را اشک پر کرده است ...