اي مهربانتر از من با من در دستهاي تو ايا کدام رزمز بشارت نهفته بود ؟ کز من دريغ کردي تنها تويي مثل پرنده هاي بهاري در آفتاب مثل زلال قطره بباران صبحدم مثل نسيم سرد سحر مثل سحر آب آواز مهرباني تو با من در کوچه باغهاي محبت مثل شکوفه هاي سپيد سيب ايثار سادگي است افسوس ايا چه کس تو را از مهربان شدن با من مايوس مي کند؟