سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ : علی
صفحه نخست ایمیل آرشیو

درباره



منوی وبلاگ


لوگوی وبلاگ من






نوشته های پیشین


آرشیو


پیوندهای روزانه


پیوندها


لوگوی دوستان



موسیقی وبلاگ


فهرست موضوعی


جستجو در وبلاگ


بازدیدهای وبلاگ


اشتراک در خبرنامه

HOME

19 دیماه 1332 تهران
آقای محترم
صدای آمریکا در نظر دارد برنامه ای از زندگانی دانشمندان و سخنوران ایرانی، در بخش فارسی صدای آمریکا از نیویورک پخش نماید. این اداره جنابعالی را نیز برای معرفی به شنوندگان ایرانی برگزیده است. در صورتی که موافقت فرمایید، ممکن است کتباً یا شفاهاً نظر خودتان را اعلام فرمایید تا برای مصاحبه با شما ترتیب لازم اتخاذ گردد . ضمناً در نظر است که علاوه بر ذکر زندگانی و سوابق ادبی سرکار، قطعه ای نیز از جدیدترین آثار منظوم یا منثور شما پخش گردد. بدیهی است صدای آمریکا ترجیح می دهد که قطعه انتخابی سرکار، جدید و قبلاً در مطبوعات ایران درج نگردیده باشد. چنانچه خودتان نیز برای تهیه این برنامه جالب، نظری داشته باشید، از پیشنهاد سرکار حُسن استقبال به عمل خواهد آمد.
با تقدیم احترامات فائقه
سی. ادوارد. ولز
رئیس اداره اطلاعات سفارت کبرای آمریکا

ادامه مطلب...

علی ::: یکشنبه 89/4/20::: ساعت 2:39 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: دیروز، امروز، فردا

بعد از پایان تحصیلاتش برای ارشاد و راهنمایی مردم به محل زندگی‌اش بازگشت. چند ماهی در کسوت روحانیت به مردم خدمت می‌کرد. تا اینکه زنی برای پرسش مساله‌ای که برایش پیش آمده‌بود پیش وی می‌رود. از وی می‌پرسد که «فضله‌ی موشی داخل روغن محلی که حاصل چند ماه زحمت و تلاش‌ام بود، افتاده است، آیا روغن نجس است؟» مرد با وجود اینکه می‌دانست روغن نجس است، ولی این را هم می‌دانست که حاصل چند ماه تلاش این زن روستایی، خرج سه چهار ماه خانواده اش را باید تامین کند، به زن گفت نه همان فضله و مقداری از اطراف آنرا در بیاورد و بریزد دور، روغن دیگر مشکلی ندارد.
بعد از این اتفاق بود که مرد علی‌رغم فشار اطرافیان، نتوانست تحمل کند که در کسوت روحانیت باقی بماند. این اقدام به طرد وی از خانواده نیز منجر شد.
اگر گفتید این مرد کی بوده؟
وفتی این سطرها را در زندگی‌نامه‌ی حسین پناهی می‌خواندم، بد جوری جا خوردم. تازه فهمیدم چرا اینقدر بازی‌های این آدم، اینطور به دل و جان من می‌نشست.
روحش شاد به همان شادی که او برایمان به ارمغان می آورد.


علی ::: پنج شنبه 89/4/10::: ساعت 11:25 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: بازیگر، روحانیت، حسین پناهی

شعارهای خاص عده ای از حاضران در مراسم سالگرد ارتحال امام ، فضای سخنرانی سیدحسن خمینی را مشوش کرد و بارها باعث قطع سخنرانی نوه امام و تولیت حرم ایشان شد! این در حالی است که سید حسن خمینی ، سخنانی خارج از ارزش های نظام و انقلاب نمی گفت و این نشان می دهد آنچه رخ داد ، نه واکنشی فی البداهه نسبت به سخنان وی ، که برنامه ای از پیش تعیین شده بود که با شعار گویی عده ای و تهییج عده ای دیگر شکل گرفت.هر چند از بین بیش از یک میلیون زائری که برای شرکت در این مراسم به حرام امام رفته اند ، تنها تعداد محدودی به ایجاد تنش پرداختند اما محل استقرار این افراد ، پشتوانه رسانه ای آنها و نیز جوسازی های چند روز اخیر برخی افراد و رسانه ها که گویا امام را متعلق به خود می دانند ، نشان می دهد همان طور که چند روز پیش علی لاریجانی هم گفته بود ، "نان" عده ای در ایجاد بلوا و جنجال است.
البته بدیهی است که مواضع سیدحسن خمینی ، منطبق با خواسته های برخی اشخاص و جریان های سیاسی نیست واین ، امری طبیعی و بی اشکال است ؛ اما این اختلاف دیدگاه های سیاسی ، نمی تواند دلیل موجهی باشد برای اهانت به متولی حرم امام ، در حرم امام و در سالروز ارتحال امام.
این ماجرا نشان می دهد برخی افراد ، برای نیل به منویات جناحی خود ، حتی حاضرند حرمت حرم را نیز بشکنند.
اگر این رؤسای این افراد با سید حسن خمینی مشکل دارند ، آنقدر امکانات رسانه ای و سیاسی دارند که بتوانند در خارج از حرم امام با وی تسویه حساب کنند.
اگر آنها واقعاً دوستدار امام بودند ، حتماً این یک روز را به احترام امام ، وزانت و وقار به خرج می دادند تا آیین این روز ، بدون حاشیه و هیاهو به انجام برسد ،اما به نظر می رسد ،فعلاً سیاست بازی بر همه چیز مقدم است.
حرم امام ، قطعاً جای مناسبی برای تنش زایی نیست و این نکته ای است که درباره جریان مقابل نیز صدق می کند و آنها نیز نباید این روز و این مکان را آلوده به بازی های سیاسی کنند.
با این حال ، مردم از کسانی که بیش از بقیه سنگ امام را به سینه می زنند انتظار دارند حرمت امام را حفظ کنند و این قدر شعور داشته باشند که بفهمند حرم ، حریم عهد با ارزش های امام است نه رینگی برای مسابقات حذفی بوکس سیاسی.


علی ::: جمعه 89/3/14::: ساعت 2:28 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: عصرایران

چندی پیش همزمان با سالگرد آزاد سازی خرمشهر در دانشگاهمون یک نمایشگاه فرهنگی برپا کردیم مرتبط با آزادسازی خرمهشر و یک بخشش در مورد تهاجم فرهنگی بود که مورد استقبال نسبی دانشجویان دانشگاهمون قرار گرفت.در یکی از بخش هایی که برگزار کردیم اجرای یک فیلم در مورد شیطان پرستان در ایران بود که مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت که مجبور شدیم در چند سانس این فیلم پخش کنیم و تونستیم برای آگاه سازی دانشجویان دانشگاهمون گام خوبی برداریم که در مقابل این تهاجمات و خطرات آگاهتر باشند.البته در این دوهفته ی پرکار دانشجویی موضوعات مختلفی برای گفتن با شما دوستان داشتم که بهتر دیدم فعلا از یک خطر بزرگ و پلید قدری باهم صحبت کنیم که امیدوارم همگی با بالا بردن سطح آگاهی ها و آماده بودن در مقابل خطراتی که در آخر زمان رخ میده بتونیم در مقابل خدای یکتا شرمنده نباشیم...
چندی پیش یک گروه تحقیقاتی نسبت به گسترش شیطان‌پرستی در جامعه هشدار و خبر داده بود که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان‌پرستی در کشور فعال هستند.
 شیطان پرستی اکنون در حال انتقال نمادها به جامعه است و بزودی به انتقال ایدئولوژی نیز خواهد پرداخت. شیطان پرستی دارای یک جهان بینی بوده و شیطان پرستان برای اثبات حقانیت خود شواهد زیادی دارند و در مواردی می توانند افراد 6 تا 60سال را با خود همراه کنند. بر پایه این گزارش، شیطان پرستان اکنون در دانشگاه ها و بین دانشجویان رخنه کرده و به اجرای برنامه ها از جمله کنسرت در دانشگاه می پردازند. شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می دانند و اگر کسی می خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد به طوریکه معتقدند راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می گذرد!

شیطان پرستی


اما نکته جالب توجه در این میان اینست که آنها از طریق تهیه فیلم و موسیقی، شیطان پرستی را ترویج می دهند و اکنون این موسیقی در میان تعدادی از جوانان دست به دست می شود.  ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است.باید برای مقابله با این فرقه ها‌، موج فرهنگی در کشور ایجاد شود تا ماهیت این فرقه های انحرافی هر چه بیشتر به جامعه شناسایی شود.شلوارهای گشاد، لباسهای رنگی جلف، انگشتر‌های خاص تیغ دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، نشانه‌های ویژه گروههای همسو با شیطان پرستی است که حضور افرادی با چنین ظاهری در برخی شهرهای کشورمان هر چند اندک اما هشدار دهنده است.
در حالی که بعضی متولیان فرهنگ و هنر دست روی دست گذاشته و بودجه های ملی را صرف برگزاری این همایش و آن کنفرانس می کنند تا حرفها و شعارهای رنگارنگ در سطور کاغذی گزارش کارها به تصویر کشیده شود و همراه با تشویق حضار از بلندگوهای سخنرانی به گوش رسد ، دشمنان این مرز و بوم پا را از برگزاری همایش، کنفرانس و گردهمایی‌های یکبار مصرف فراتر گذاشته و در دایره عمل از هر روزنه‌ای برای نفوذ به فکر و روح اقشار مختلف جامعه به ویژه قشر جوان و نوجوان استفاده می کنند.
امروز برخلاف تصور عده‌ای که جنگ و دشمنی را تنها در آمدن توپ و تانک به مرزها و درگیری مسلحانه خلاصه می کنند، جنگ و رویارویی قدرتها از زمین و هوا به مرزهای اندیشه کشیده شده است و ابرقدرت های جهان از راه‌های گوناگون می کوشند تا هویت، اندیشه و باور حاکم بر افراد یک جامعه را علیه دین، مذهب و ملیت آن کشور تحریک کنند و از آب گل آلود برای خود ماهی‌های فربه بگیرند.
مسلماً جامعه‌ای که ساکنان آن نسبت به هنجارها و قوانین آن جامعه تعصب خاصی نداشته باشند، هنگام خطر نیز واکنش لازم را برای نجات آن از خود بروز نمی دهند که این یعنی تسلیم در برابر دشمن، بدون جنگ و خونریزی!


علی ::: چهارشنبه 89/3/12::: ساعت 12:24 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: تهاجم فرهنگی، شیطان پرستی

امروز دوم خرداد است ، سالروز یکی از حماسه های ملت ایران . دوم خرداد 1376 خورشیدی ،29 میلیون ایرانی پای صندوق های رأی رفتند و در انتخاباتی به معنای واقعی پرشکوه ، رئیس جمهور کشورشان را برگزیدند.
آنچه پیش ، هنگام و در پی دوم خرداد گذشت را همه نیک می دانند و از این رو ، به جای هر کلامی ،  تنها بر بال تصاویر ، خاطرات آن روزها را در ادامه ی مطلب مرور می کنیم .

دوم خرداد

ادامه مطلب...

علی ::: یکشنبه 89/3/2::: ساعت 6:16 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: عصر ایران

پارسی بلاگ بعد از سالها فعالیت تصمیم گرفت یک فاز جدیدو قابل توجه دیگر به فضای جامعه ی پارسی بلاگی ها اضافه کنه.یک همایش وبلاگی برای تنوعی جدید در فضای پارسی بلاگ.به شخصه در سالهای نه چندان دور بارها به مدیریت پارسی بلاگ پیشنهاد میدادیم که این مهم در پارسی بلاگ اجرا شود.که بدلایل مختلف شرایط شکل گرفتن یک همایش یا یک گردهمایی وبلاگی پارسی بلاگ صورت نگرفت.اما بلاخره بعد از سالها با همت بیشتری که مدیریت پارسی بلاگ از خود نشان داد این اتفاق در حال شکل گرفتن در سی ام اردیبهشت است که امیدواریم این روند هم خوب اجرا شود و هم پایدار باقی بماند.با تمام اتفاقات و رنجشهایی که برای ما صورت گرفت و گذشت به عنوان عضو کوچکی از مجموعه ی پارسی بلاگ تصمیم گرفتیم که در این همایش وبلاگی پارسی بلاگ حضور داشته باشیم.لذا تصمیم گرفتیم کمال استفاده از این حضور وبلاگی داشته باشیم.به همین دلیل از تمامی دوستان وبلاگ نویس که تصمیم به حضور در این مراسم را گرفته اند (توضیحات چگونگی حضور در این مراسم در صفحه اصلی پارسی بلاگ لینک شده ) پیشنهاد میکنیم در صورت تمایل برای یک قرار وبلاگی با آدمکها همزمان با حضور در همین مراسم بما اطلاع بدهند تا با هماهنگی بتونیم در سی ام اردیبهشت دوستان وبلاگیمون از نزدیک ملاقات کنیم در صورت تمایل در قسمت ارسال نظرات اعلام کنید...

علی ::: جمعه 89/2/24::: ساعت 2:44 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: همایش پارسی بلاگ

آرتور اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در جریان یک عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. 
او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد. 
یکی از طرفدارانش نوشته بود: چرا خدا تو را برای چنین بیماری انتخاب کرده است؟!
او در جواب گفت: در دنیا، 50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند. 
5میلیون نفر یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند. 
500 هزار نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند. 
50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند. 
 5 هزار نفر سرشناس می شوند.  
50 نفر به مسابقات ویمبلدون راه پیدا می کنند، 
چهار نفر به نیمه نهایی می رسند و دو نفر به فینال ... 
و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم "خدایا چرا من؟" و امروز هم که از این بیماری رنج می کشم، نیز نمی گویم "خدایا چرا من؟"
نتیجه اینکه در نبرد بین روزهای سخت و انسان های سخت، این انسانهای سخت هستند که باقی میمانند، نه روزهای سخت!


علی ::: دوشنبه 89/2/20::: ساعت 2:0 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

سلام.در دوره ی حدودا سه ماه فیلتر بودن وبلاگ آدمکها از همراهی و پیگیری دوستان و یاران همیشگی آدمکها صمیمانه تشکر میکنیم خوشحالم که بازهم فرصتی بوجود آمد که بتونیم در کنار شما عزیزان باشیم.
بعد از اتفاقات پس از انتخابات کمیته ی فیلترینگ طبق ضوابط و اصولی که بصورت خرد جمعی تعیین میکنه تصمیم گرفت بصورت جدی تری برنامه های مدنظرشون اعمال کنه.
بهر حال طبق صلاح دید مسئولین امر وبلاگ آدمکها که همراه با شروع به فعالیت سیستم پارسی بلاگ در سال 1383 اقدام به شروع فعالیت کرد بعد از نزدیک به 6 سال برای اولین بار مدت زمان حدودا سه ماهه فلیتر شد.
با پیگیری هایی که انجام دادیم و مکاتبه ها با کمیته فیلترینگ و اطمینان بخشیدن به مسئولین امر برای فعالیت طبق چهارچوب تعیین شده با مساعدت و همکاری مدیرپارسی بلاگ بلاخره امروز این امکان فراهم شد که مجدد وبلاگ آدمکها از فیلتر خارج بشه و بتونه بازهم در کنار دوستانش باقی بمونه.
شعار ما و هدف ما ماندن و بازگشت به درون چهارچوب ها و قوانین است.امید که همگی بتوانیم این مهم را حفظ کنیم و با عث هنجار شکنی در جامعه نشویم.
ازطرف خودم و دیگر دوستانم از همکاری و پیگیری مهندس فخری صمیمانه تشکر و قدردانی میکنیم.
وبلاگ آدمکها بزودی با تغییرات جدیدی دوره ی تازه ای از فعالیت های خود را شروع خواهد کرد.


علی ::: شنبه 89/2/18::: ساعت 4:30 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: رفع فیلتر آدمکها

عدالت فرهنگی به این معناست که آیا کارکرد فرهنگ در جامعه معطوف به ایجاد تعادل است یا خیر، گریز از ظلم ، تبعیض ، ناهنجاری ها و گرایش ، به حق و عدالت در فرهنگ جامعه وجود دارد یا نه ؟ آیا فرهنگ ما می تواند چنین کارکردی از خود نشان دهد ؟ اگر چنین است می توانیم ادعا کنیم ، فرهنگ عدالت را گسترش داده ایم ، توسعه فرهنگ عدالت خواهی می تواند یکی از کارکردهای فرهنگ محسوب می شود ، اما به طور ، عدالت فرهنگی به این معناست که امکانات حوزه فرهنگ عدالت عادلانه در جامعه توزیع شود ، یعنی همان گونه که حوزه سیاست و اقتصاد رشد می کند باید حوزه فرهنگ هم رشد کند ، به عبارتی رشد فرهنگ باید به صورت متوازن ، متعادل ومتناسب با نیازهای روز جامعه ، همراه با فعالیت های سیاست ، اجتماعی ، اقتصادی صورت گیرد . به نظر می رسد ، اول باید تمایزی بین فرهنگ عدالت و عدالت فرهنگی قائل شد و یا به عبارتی ، فرهنگ می تواند کارکردی در زمینه عدالت خواهی در جامعه داشته باشد ، یعنی فضای فرهنگی به نظمی باشد که بتواند عدالت خواهی و حق جویی را ترویج کند عدالت یکی از کارکردهای فرهنگ است ، و فرهنگ می تواند به استثناء ارزش هایی که ضامن توسعه عدالت در جامعه است ، ایفای نقش کند اما از نظر دیگر می توان بحث عدالت فرهنگی را مطرح کرد که این مقوله خود در دو دسته قابل بررسی است ، یکی این که ما در حوزه فرهنگ به صورت خاص شاهد توزیع و رشد هماهنگ کالاها ، نیازها ، پدیده ها و موضوعات فرهنگی باشیم یعنی ، توزیع هم در سطح ملی مناسب باشد و هم در سطح فصول مربوط به خودش مثلاً به همان اندازه که ما شاهد رشد حوزه هنر هستیم ، شاهد رشد حوزه فرهنگ هم باشیم ، به همان اندازه که شاهد رشد انتشار کتاب و روزنامه هستیم ، شاهد رشد انتشار تحقیقات هم باشیم ، و همچنین سایر حوزه های فرهنگ ، در واقع اگر نیازها و اعتبارات فرهنگی رشد و توزیع متناسب داشته باشد. شاهد عدالت فرهنگی هستیم ، شاخص های این موضوعات باید متوازن و متناسب رشد کند ، یعنی رشد فضایل ، اخلاقی، فضایل معنوی ، هنری، فرهنگ مکتوب و رسانه هایی مانند کتاب، سینما ، تئاتر، موسیقی، مطبوعات و تحقیق، همه و همه باید متناسب و مناسب با جامعه و خواست مردم انتشار پیدا کند. در عین حال که باید این توزیع متناسب در سطح ملی هم خود را نشان دهد، یعنی این که امکانات فرهنگی فقط بخش هایی از کشور را در بر نگیرد وجود یک کتابخانه در یک روستا باید به همان اندازه مورد توجه قرار گیرد که در یک بخش و یک شهر مورد توجه قرار می گیرد ، اگر ما یک کالای فرهنگی را بتوانیم به دست همه شهروندان و همه انسان هایی که در این کشور زندگی می کنند، برسانیم، شاهد نوعی عدالت فرهنگی خواهیم بود اما اگر دسترسی به این کالا ها و تولیدات یکسان نباشند، عدالت فرهنگی مورد تهدید واقع شده است در دسته دوم عدالت فرهنگی به این معنا ست که فرهنگ متناسب با رشد حوزه های سیاست، اقتصاد و امور دیگری رشد کند که اگر این اتفاق بیفتد ما به عدالت فرهنگ دست پیدا کرده ایم، یعنی فرهنگ یا شاخص های دیگر جامعه پیشرفت کرده و جایگاه و نقش خود را در تأثیرگذاری و تعالی جامعه به همراه داشته است، یکی از لوازم توسعه عدالت فرهنگی، ایجاد فضای امن فرهنگی در کشور است، فرهنگ زمانی می تواند توسعه رشد و گسترش پیدا کند و به تعالی جامعه کمک کند که از امنیت لازم برخوردار باشد، تلاش دولت و مجلسی که فرهنگی باشد هم در این است که با تصویب قوانین مورد نیاز، حمایت لازم را از امنیت فرهنگ داشته باشد تا در پناه این امنیت مؤلفان و پدید آورندگان کالا های فرهنگی عادلانه در جامعه حضور داشته باشند و منصفانه به نقد...



علی ::: چهارشنبه 89/2/8::: ساعت 4:0 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: عدالت فرهنگی

سال 1264 قمرى، نخستین برنامه‌ى دولت ایران براى واکسن زدن به فرمان امیرکبیر آغاز شد. در آن برنامه، کودکان و نوجوانانى ایرانى را آبله‌کوبى مى‌کردند. اما چند روز پس از آغاز آبله‌کوبى به امیر کبیر خبردادند که مردم از روى ناآگاهى نمى‌خواهند واکسن بزنند. به‌ویژه که چند تن از فالگیرها و دعانویس‌ها در شهر شایعه کرده بودند که واکسن زدن باعث راه ‌یافتن جن به خون انسان مى‌شود.
هنگامى که خبر رسید پنج نفر به علت ابتلا به بیمارى آبله جان باخته‌اند، امیر بى‌درنگ فرمان داد هر کسى که حاضر نشود آبله بکوبد باید پنج تومان به صندوق دولت جریمه بپردازد. او تصور مى کرد که با این فرمان همه مردم آبله مى‌کوبند. اما نفوذ سخن دعانویس‌ها و نادانى مردم بیش از آن بود که فرمان امیر را بپذیرند. شمارى که پول کافى داشتند، پنج تومان را پرداختند و از آبله‌کوبى سرباز زدند. شمارى دیگر هنگام مراجعه مأموران در آب انبارها پنهان مى‌شدند یا از شهر بیرون مى‌رفتند .
روز بیست و هشتم ماه ربیع الاول به امیر اطلاع دادند که در همه‌ى شهر تهران و روستاهاى پیرامون آن فقط سى‌صد و سى نفر آبله کوبیده‌اند. در همان روز، پاره دوزى را که فرزندش از بیمارى آبله مرده بود، به نزد او آوردند. امیر به جسد کودک نگریست و آنگاه گفت: ما که براى نجات بچه‌هایتان آبله‌کوب فرستادیم. پیرمرد با اندوه فراوان گفت: حضرت امیر، به من گفته بودند که اگر بچه را آبله بکوبیم جن زده مى‌شود. امیر فریاد کشید: واى از جهل و نادانى، حال، گذشته از اینکه فرزندت را از دست داده‌اى باید پنج تومان هم جریمه بدهی. پیرمرد با التماس گفت: باور کنید که هیچ ندارم. امیرکبیر دست در جیب خود کرد و پنج تومان به او داد و سپس گفت: حکم برنمى‌گردد، این پنج تومان را به صندوق دولت بپرداز .
چند دقیقه دیگر، بقالى را آوردند که فرزند او نیز از آبله مرده بود. این بار امیرکبیر دیگر نتوانست تحمل کند. روى صندلى نشست و با حالى زار شروع به گریستن کرد...
در آن هنگام میرزا آقاخان وارد شد. او در کمتر زمانى امیرکبیر را در حال گریستن دیده بود. علت را پرسید و ملازمان امیر گفتند که دو کودک شیرخوار پاره دوز و بقالى از بیمارى آبله مرده‌اند. میرزا آقاخان با شگفتى گفت: عجب، من تصور مى‌کردم که میرزا احمدخان، پسر امیر، مرده است که او این چنین هاى‌هاى مى‌گرید. سپس، به امیر نزدیک شد و گفت: گریستن، آن هم به این گونه، براى دو بچه‌ى شیرخوار بقال و چقال در شأن شما نیست .
امیر سر برداشت و با خشم به او نگریست، آنچنان که میرزا آقاخان از ترس بر خود لرزید. امیر اشک‌هایش را پاک کرد و گفت: خاموش باش. تا زمانى که ما سرپرستى این ملت را بر عهده داریم، مسئول مرگشان ما هستیم.
میرزا آقاخان آهسته گفت: ولى اینان خود در اثر جهل آبله نکوبیده‌اند .
امیر با صداى رسا گفت: و مسئول جهلشان نیز ما هستیم. اگر ما در هر روستا و کوچه و خیابانى مدرسه بسازیم و کتابخانه ایجاد کنیم، دعانویس‌ها بساطشان را جمع مى‌کنند. تمام ایرانى‌ها اولاد حقیقى من هستند و من از این مى‌گریم که چرا این مردم باید این قدر جاهل باشند که در اثر نکوبیدن آبله بمیرند .


علی ::: سه شنبه 88/11/20::: ساعت 10:3 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: امیرکبیر، صندوق دولت، دعانویس، مأموران

<      1   2   3   4   5   >>   >
طراح قالب
زرین
آسمان
متین
نازنین
>