سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ : علی
صفحه نخست ایمیل آرشیو

درباره



منوی وبلاگ


لوگوی وبلاگ من






نوشته های پیشین


آرشیو


پیوندهای روزانه


پیوندها


لوگوی دوستان



موسیقی وبلاگ


فهرست موضوعی


جستجو در وبلاگ


بازدیدهای وبلاگ


اشتراک در خبرنامه

HOME
شعارهای خاص عده ای از حاضران در مراسم سالگرد ارتحال امام ، فضای سخنرانی سیدحسن خمینی را مشوش کرد و بارها باعث قطع سخنرانی نوه امام و تولیت حرم ایشان شد! این در حالی است که سید حسن خمینی ، سخنانی خارج از ارزش های نظام و انقلاب نمی گفت و این نشان می دهد آنچه رخ داد ، نه واکنشی فی البداهه نسبت به سخنان وی ، که برنامه ای از پیش تعیین شده بود که با شعار گویی عده ای و تهییج عده ای دیگر شکل گرفت.هر چند از بین بیش از یک میلیون زائری که برای شرکت در این مراسم به حرام امام رفته اند ، تنها تعداد محدودی به ایجاد تنش پرداختند اما محل استقرار این افراد ، پشتوانه رسانه ای آنها و نیز جوسازی های چند روز اخیر برخی افراد و رسانه ها که گویا امام را متعلق به خود می دانند ، نشان می دهد همان طور که چند روز پیش علی لاریجانی هم گفته بود ، "نان" عده ای در ایجاد بلوا و جنجال است.
البته بدیهی است که مواضع سیدحسن خمینی ، منطبق با خواسته های برخی اشخاص و جریان های سیاسی نیست واین ، امری طبیعی و بی اشکال است ؛ اما این اختلاف دیدگاه های سیاسی ، نمی تواند دلیل موجهی باشد برای اهانت به متولی حرم امام ، در حرم امام و در سالروز ارتحال امام.
این ماجرا نشان می دهد برخی افراد ، برای نیل به منویات جناحی خود ، حتی حاضرند حرمت حرم را نیز بشکنند.
اگر این رؤسای این افراد با سید حسن خمینی مشکل دارند ، آنقدر امکانات رسانه ای و سیاسی دارند که بتوانند در خارج از حرم امام با وی تسویه حساب کنند.
اگر آنها واقعاً دوستدار امام بودند ، حتماً این یک روز را به احترام امام ، وزانت و وقار به خرج می دادند تا آیین این روز ، بدون حاشیه و هیاهو به انجام برسد ،اما به نظر می رسد ،فعلاً سیاست بازی بر همه چیز مقدم است.
حرم امام ، قطعاً جای مناسبی برای تنش زایی نیست و این نکته ای است که درباره جریان مقابل نیز صدق می کند و آنها نیز نباید این روز و این مکان را آلوده به بازی های سیاسی کنند.
با این حال ، مردم از کسانی که بیش از بقیه سنگ امام را به سینه می زنند انتظار دارند حرمت امام را حفظ کنند و این قدر شعور داشته باشند که بفهمند حرم ، حریم عهد با ارزش های امام است نه رینگی برای مسابقات حذفی بوکس سیاسی.


علی ::: جمعه 89/3/14::: ساعت 2:28 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: عصرایران

چندی پیش همزمان با سالگرد آزاد سازی خرمشهر در دانشگاهمون یک نمایشگاه فرهنگی برپا کردیم مرتبط با آزادسازی خرمهشر و یک بخشش در مورد تهاجم فرهنگی بود که مورد استقبال نسبی دانشجویان دانشگاهمون قرار گرفت.در یکی از بخش هایی که برگزار کردیم اجرای یک فیلم در مورد شیطان پرستان در ایران بود که مورد استقبال دانشجویان قرار گرفت که مجبور شدیم در چند سانس این فیلم پخش کنیم و تونستیم برای آگاه سازی دانشجویان دانشگاهمون گام خوبی برداریم که در مقابل این تهاجمات و خطرات آگاهتر باشند.البته در این دوهفته ی پرکار دانشجویی موضوعات مختلفی برای گفتن با شما دوستان داشتم که بهتر دیدم فعلا از یک خطر بزرگ و پلید قدری باهم صحبت کنیم که امیدوارم همگی با بالا بردن سطح آگاهی ها و آماده بودن در مقابل خطراتی که در آخر زمان رخ میده بتونیم در مقابل خدای یکتا شرمنده نباشیم...
چندی پیش یک گروه تحقیقاتی نسبت به گسترش شیطان‌پرستی در جامعه هشدار و خبر داده بود که اکنون بیش از 70 فرقه شیطان‌پرستی در کشور فعال هستند.
 شیطان پرستی اکنون در حال انتقال نمادها به جامعه است و بزودی به انتقال ایدئولوژی نیز خواهد پرداخت. شیطان پرستی دارای یک جهان بینی بوده و شیطان پرستان برای اثبات حقانیت خود شواهد زیادی دارند و در مواردی می توانند افراد 6 تا 60سال را با خود همراه کنند. بر پایه این گزارش، شیطان پرستان اکنون در دانشگاه ها و بین دانشجویان رخنه کرده و به اجرای برنامه ها از جمله کنسرت در دانشگاه می پردازند. شیطان پرستان، شیطان را به عنوان قدرت غالب در جهان می دانند و اگر کسی می خواهد در جهان خوب زندگی کند باید با شیطان باشد به طوریکه معتقدند راه خدا از طریق ارتباط با شیطان می گذرد!

شیطان پرستی


اما نکته جالب توجه در این میان اینست که آنها از طریق تهیه فیلم و موسیقی، شیطان پرستی را ترویج می دهند و اکنون این موسیقی در میان تعدادی از جوانان دست به دست می شود.  ستاره پنج پر، دو مثلث معکوس روی هم (ستاره داود)، صلیب معکوس ( ضد مسیحیت) و نشانه آمون خدای مصریان را ازجمله نمادهای پیروان شیطان پرستی است.باید برای مقابله با این فرقه ها‌، موج فرهنگی در کشور ایجاد شود تا ماهیت این فرقه های انحرافی هر چه بیشتر به جامعه شناسایی شود.شلوارهای گشاد، لباسهای رنگی جلف، انگشتر‌های خاص تیغ دار، دستبندهای عجیب، گردنبندهای اسکلتی با موهای بلند یا سر طاس، نشانه‌های ویژه گروههای همسو با شیطان پرستی است که حضور افرادی با چنین ظاهری در برخی شهرهای کشورمان هر چند اندک اما هشدار دهنده است.
در حالی که بعضی متولیان فرهنگ و هنر دست روی دست گذاشته و بودجه های ملی را صرف برگزاری این همایش و آن کنفرانس می کنند تا حرفها و شعارهای رنگارنگ در سطور کاغذی گزارش کارها به تصویر کشیده شود و همراه با تشویق حضار از بلندگوهای سخنرانی به گوش رسد ، دشمنان این مرز و بوم پا را از برگزاری همایش، کنفرانس و گردهمایی‌های یکبار مصرف فراتر گذاشته و در دایره عمل از هر روزنه‌ای برای نفوذ به فکر و روح اقشار مختلف جامعه به ویژه قشر جوان و نوجوان استفاده می کنند.
امروز برخلاف تصور عده‌ای که جنگ و دشمنی را تنها در آمدن توپ و تانک به مرزها و درگیری مسلحانه خلاصه می کنند، جنگ و رویارویی قدرتها از زمین و هوا به مرزهای اندیشه کشیده شده است و ابرقدرت های جهان از راه‌های گوناگون می کوشند تا هویت، اندیشه و باور حاکم بر افراد یک جامعه را علیه دین، مذهب و ملیت آن کشور تحریک کنند و از آب گل آلود برای خود ماهی‌های فربه بگیرند.
مسلماً جامعه‌ای که ساکنان آن نسبت به هنجارها و قوانین آن جامعه تعصب خاصی نداشته باشند، هنگام خطر نیز واکنش لازم را برای نجات آن از خود بروز نمی دهند که این یعنی تسلیم در برابر دشمن، بدون جنگ و خونریزی!


علی ::: چهارشنبه 89/3/12::: ساعت 12:24 صبح::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: تهاجم فرهنگی، شیطان پرستی

امروز دوم خرداد است ، سالروز یکی از حماسه های ملت ایران . دوم خرداد 1376 خورشیدی ،29 میلیون ایرانی پای صندوق های رأی رفتند و در انتخاباتی به معنای واقعی پرشکوه ، رئیس جمهور کشورشان را برگزیدند.
آنچه پیش ، هنگام و در پی دوم خرداد گذشت را همه نیک می دانند و از این رو ، به جای هر کلامی ،  تنها بر بال تصاویر ، خاطرات آن روزها را در ادامه ی مطلب مرور می کنیم .

دوم خرداد

ادامه مطلب...

علی ::: یکشنبه 89/3/2::: ساعت 6:16 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: عصر ایران

پارسی بلاگ بعد از سالها فعالیت تصمیم گرفت یک فاز جدیدو قابل توجه دیگر به فضای جامعه ی پارسی بلاگی ها اضافه کنه.یک همایش وبلاگی برای تنوعی جدید در فضای پارسی بلاگ.به شخصه در سالهای نه چندان دور بارها به مدیریت پارسی بلاگ پیشنهاد میدادیم که این مهم در پارسی بلاگ اجرا شود.که بدلایل مختلف شرایط شکل گرفتن یک همایش یا یک گردهمایی وبلاگی پارسی بلاگ صورت نگرفت.اما بلاخره بعد از سالها با همت بیشتری که مدیریت پارسی بلاگ از خود نشان داد این اتفاق در حال شکل گرفتن در سی ام اردیبهشت است که امیدواریم این روند هم خوب اجرا شود و هم پایدار باقی بماند.با تمام اتفاقات و رنجشهایی که برای ما صورت گرفت و گذشت به عنوان عضو کوچکی از مجموعه ی پارسی بلاگ تصمیم گرفتیم که در این همایش وبلاگی پارسی بلاگ حضور داشته باشیم.لذا تصمیم گرفتیم کمال استفاده از این حضور وبلاگی داشته باشیم.به همین دلیل از تمامی دوستان وبلاگ نویس که تصمیم به حضور در این مراسم را گرفته اند (توضیحات چگونگی حضور در این مراسم در صفحه اصلی پارسی بلاگ لینک شده ) پیشنهاد میکنیم در صورت تمایل برای یک قرار وبلاگی با آدمکها همزمان با حضور در همین مراسم بما اطلاع بدهند تا با هماهنگی بتونیم در سی ام اردیبهشت دوستان وبلاگیمون از نزدیک ملاقات کنیم در صورت تمایل در قسمت ارسال نظرات اعلام کنید...

علی ::: جمعه 89/2/24::: ساعت 2:44 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: همایش پارسی بلاگ

آرتور اشی قهرمان افسانه ای تنیس ویمبلدون به خاطر خونِ آلوده ای که در جریان یک عمل جراحی در سال 1983 دریافت کرد، به بیماری ایدز مبتلا شد و در بستر مرگ افتاد. 
او از سراسر دنیا نامه هایی از طرفدارانش دریافت کرد. 
یکی از طرفدارانش نوشته بود: چرا خدا تو را برای چنین بیماری انتخاب کرده است؟!
او در جواب گفت: در دنیا، 50 میلیون کودک بازی تنیس را آغاز می کنند. 
5میلیون نفر یاد می گیرند که چگونه تنیس بازی کنند. 
500 هزار نفر تنیس را در سطح حرفه ای یاد می گیرند. 
50 هزار نفر پا به مسابقات می گذارند. 
 5 هزار نفر سرشناس می شوند.  
50 نفر به مسابقات ویمبلدون راه پیدا می کنند، 
چهار نفر به نیمه نهایی می رسند و دو نفر به فینال ... 
و آن هنگام که جام قهرمانی را روی دستانم گرفته بودم، هرگز نگفتم "خدایا چرا من؟" و امروز هم که از این بیماری رنج می کشم، نیز نمی گویم "خدایا چرا من؟"
نتیجه اینکه در نبرد بین روزهای سخت و انسان های سخت، این انسانهای سخت هستند که باقی میمانند، نه روزهای سخت!


علی ::: دوشنبه 89/2/20::: ساعت 2:0 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی::

سلام.در دوره ی حدودا سه ماه فیلتر بودن وبلاگ آدمکها از همراهی و پیگیری دوستان و یاران همیشگی آدمکها صمیمانه تشکر میکنیم خوشحالم که بازهم فرصتی بوجود آمد که بتونیم در کنار شما عزیزان باشیم.
بعد از اتفاقات پس از انتخابات کمیته ی فیلترینگ طبق ضوابط و اصولی که بصورت خرد جمعی تعیین میکنه تصمیم گرفت بصورت جدی تری برنامه های مدنظرشون اعمال کنه.
بهر حال طبق صلاح دید مسئولین امر وبلاگ آدمکها که همراه با شروع به فعالیت سیستم پارسی بلاگ در سال 1383 اقدام به شروع فعالیت کرد بعد از نزدیک به 6 سال برای اولین بار مدت زمان حدودا سه ماهه فلیتر شد.
با پیگیری هایی که انجام دادیم و مکاتبه ها با کمیته فیلترینگ و اطمینان بخشیدن به مسئولین امر برای فعالیت طبق چهارچوب تعیین شده با مساعدت و همکاری مدیرپارسی بلاگ بلاخره امروز این امکان فراهم شد که مجدد وبلاگ آدمکها از فیلتر خارج بشه و بتونه بازهم در کنار دوستانش باقی بمونه.
شعار ما و هدف ما ماندن و بازگشت به درون چهارچوب ها و قوانین است.امید که همگی بتوانیم این مهم را حفظ کنیم و با عث هنجار شکنی در جامعه نشویم.
ازطرف خودم و دیگر دوستانم از همکاری و پیگیری مهندس فخری صمیمانه تشکر و قدردانی میکنیم.
وبلاگ آدمکها بزودی با تغییرات جدیدی دوره ی تازه ای از فعالیت های خود را شروع خواهد کرد.


علی ::: شنبه 89/2/18::: ساعت 4:30 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: رفع فیلتر آدمکها

دوران کودکی یکی از شیرین ترین و لذت بخش ترین دوران زندگی اکثر آدماست.
دنیای پاکی که معصومیت و یکرنگی در اون حرف اول و آخر رو میزنه.
واسه همین هست که آدما وقتی یاد دوران  شیرین کودکی می افتن شیرینی اون رو بعد از گذشت سال ها همچنان حس می کنن و دلشون می خواد دو باره برگردن به همون دوران.
اما واقعا چرا؟ چرا میخوایم از اینی که در حال حاضر هستیم بگذریم و برگردیم به گذشته و یا آینده؟
درسته که هر چی که بزرگتر میشیم آدمایی رو می بینیم که صداقت و پاکی  و یا به عبارتی آدمیت رو فراموش کردن و هر چی که می بینیم خصلت ها و رفتارهای زشت و دل شکن هست ؛
درسته که هر چی بزرگتر میشیم آدمایی رو می بینیم  که محبت رو از یاد بردن ، آدمایی که به دنبال هر چی هستن غیراز انسانیت و محبت و دوستی و پاکی هست.
اما همه که بد نیستن ، همه آدما که کودکی پاکش رو کنار نذاشتن.
هستن آدمای پاک و خوبی که درست مثل دوران خوب کودکی هنوز هم در این زمونه مادی پاک و معصوم باقی موندن یا به عبارتی آدمیت رو فراموش نکردن.
مهم این هست که وقتی آدما بزرگ میشن بتونن همچنان خوب باشن بتونن مثل بچگی هاشون محبت رو زمزمه کنن.
مهم این هست که وقتی که آدما بزرگ میشن آدمیت رو فراموش نکنن و از خدا بخوان که بزرگ شدن و بزرگ بودن رو بهشون بفهمونن.
مهم این هست که در هر سن و سالی که هستیم از بودنمون راضی باشیم و اگر کمی و کاستی در رفتار و کردارمون هست اصلاحش کنیم.
مهم انسان بودن در هر دوره ای هست چه کودکی و چه بزرگ سالی...

نازنین ::: یکشنبه 89/2/5::: ساعت 2:0 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: کودکی، آدمیت، انسان بودن

اغلب وقتی سخن از ظلم به میان می آید، انگشت اشاره هیچ کس به سمت خودش نیست و هر فرد خویش را از ارتکاب ظلم مبرا می داند; در صورتی که این امکان وجود دارد که هر کسی به نوبه خود و در هر لحظه در حال ارتکاب ظلمی بزرگ باشد; از نادیده گرفتن حق دیگری تا نگاهی تحقیر آمیز به فرد دیگر و هزاران ظلم کوچک و بزرگ که متاسفانه در بسیاری از مواقع مورد غفلت قرار می گیرد.نباید از نظر دور داشت که همه ما به دلیل این که شناختی از "وجه الله" نداریم، ظلم می کنیم. هر جا از "وجه الله" غفلت شود، یک بخش از هستی مورد بی مهری قرار گرفته است. در حالت کلی وقتی معطوف به یک جز» می شویم، نسبت به یک جز» دیگر غافل می گردیم، که این کفر و پوشاندن حق و به عبارت دیگر، ظلم است.با این تعریف، ظلم شامل گستره بسیار وسیعی است و به این ترتیب هر کسی اول باید خودش را در معرض سوال و اتهام ظالم بودن قرار دهد و بعد دیگران را از این نظر ارزیابی کند.وقتی این ظلم جنبه "حق الناس" پیدا کند، دامنه دار میشود و ظلم های دیگری نیز از آن ناشی می شود. این ظلم که حاصل عدم توجه ما به"وجه الله" است، از یک بی حرمتی به ظاهر ناچیز گرفته، تا دزدی و قتل و... خواهد بود.  برای محو ظلم لازم است چشم ما به روی حقایق باز شود تا اگر دیروز به خاطر بسته بودن چشمهایمان، مرتکب ظلمی شده ایم، حال به واسطه آشنائی با این حقیقت که هر موجودی در عالم هستی "وجه الله" است و نائل شدن به درک آن، ادب و احترام نسبت به تجلیات الهی را رعایت کرده، از ظلم فاصله بگیریم.در طول تاریخ، همواره موانعی ایجاد شده است که بشر را از دانستگی های ناب مبتنی بر علوم الهی محروم کند و به طور مسلم، کسانی که مسبب این محرومیت ها شده اند، ظلمی عظیم بر بشر روا داشته اند.پس شمشیر نجات بخش بشر "شمشیر آگاهی" است که گردن "جهل" را می زند نه شمشیر آهنی. زیرا مشکل بشر، مشکل جهالت است.با توجه به این مهم می توان به نوعی حق الناس و ظلمی پیشرفته و مدرن اشاره کرد.عملی که در برخی مواقع تبدیل به یک نوع ظلم می شود.امروزه و با توجه به گسترش روز افزون جهان اینترنت و افزوده شدن روزانه هزاران کاربر به چرخه ی اینترنت نگاه های مختلفی را به سمت خود جلب کرده.با توجه به گسترش و ایجاد نوعی جامعه ی بزرگ اینترنتی در جهان مجازی در موارد زیادی به خصوص در فضای داخلی شاهد کنترل و اصلاح مسائلی هستیم که در مواردی این مسائل ناهنجار باعث خدشه دار کردن و منحرف کردن فکری شخص و حتی زندگی کاربرین مجازی می گردد.لذا از این رو مسئولین امر برای کنترل و رفع مسائلی که باعث انحرافات اجتماعی می گردد اقداماتی را برای جلوگیری و یا حل آن اندیشیده و اقدام میکنند.یکی ازاین موارد فیلتر کردن و یا مسدود کردن هاست.که تیغ برنده ی این روش اصلاح بیشتر به سوی وبلاگها و سایت هاست.بر کاربرین پوشیده نیست که در بین برخی از سایت ها یا وبلاگ ها با موضوعات خارج از منطق و فرهنگ ایرانی به صورت نه چندان کم در فضای اینترنت از گذشته تا به امروز وجود داشته که در بسیاری از موارد واقعا بسیار خطرناک نیز هستند.پس با توجه به گسترش این مهم و فراگیر بودن آن افراد مختلفی با توجه به وظایف مشخص با این انحرافات با عنوان های مختلفی که نمونه هایی ذکر شد برخورد میکنند.اما در برخی موارد شاهد این هستیم که در کنار اینکه بعضی مواقع اشتباهی در برخوردها صورت می گیرد در مواردی به ناحق حقوقی نادیده گرفته می شود و با سلایق شخصی برخورد می شود.به طور مثال وبلاگ آدمکها که یکی از قدیمی ترین وبلاگ های سیستم پارسی بلاگ است در اقدامی عجیب بعد از پنج سال فعالیت خود برای اولین بار طی یک ماه اخیر دوبار مسدود شد.وبلاگی بایک گروه نویسندگی که پیرو مسائل روز و اجتماعی سعی بر ایجاد گفتمانی در فضایی نسبتآ باز و البته محدود برای بررسی مسائل پیرامون اطراف و نزدیک شدن به هدفی واقعی تر فعالیت می کرد که مطالب و نوشته های این وبلاگ مکتوب وجود دارد.البته مطالب این وبلاگ در مواردی هم مطمئنآ مورد پسند و نظر برخی افراد نبود اما آیا انصاف و عدالت حکم می کند به دلیل اختلاف نظر به کسی ظلم کرد و چیزی به او تحمیل نمود؟یا با رجوع به قانون باید صلاحیت و یا ناصالح بودن ها مشخص شود.و آیا قانون برای همه یکسان است؟در همین فضای پارسی بلاگ به سادگی می توان وبلاگ های مختلفی پیدا کرد که نه تنها از توهین به بسیاری از بزرگان مختلف دریغ نمیکنند بلکه در موضوعات متضاد با مذهب و فرهنگ ایرانی آزادانه هم فعالیت میکنند.اما وبلاگ هایی همچون وبلاگ آدمکها با وجود اینکه هیچگونه فعالیت خلاف فرهنگی اجتماعی تا به امروز نداشته اما شاهد این هستیم به جهت اخلاف نظرات سیاسی و به دلیل داشتن قدرت مسدود کردن ها و شاید پرونده سازی ها توسط افرادی به راحتی وبلاگی که زحمت های بسیار و هزینه های بسیاری توسط تیم مدیریت آن جهت پیشبرد اهداف والای اجتماعی و نزدیک شدن و آشنا شدن افکار به هم و ایجاد گفتمان آزاد انجام شده نادیده گرفته میشود و بر سر درب آن : این وبلاگ به دستور مقام قضایی و بر اساس قانون جرایم رایانه ای مسدود شده است نقش می بندد.البته شبه های  دیگری در این نوع مسدود شدن و تفاوت های آن با فیلتر شدن وجود دارد که در آینده بازگو خواهم کرد.لذا از مسئولین امر به خصوص شخص مدیرپارسی بلاگ(به دلیل داخلی مسدودشدن) انتظار می رود برخلاف گذشته که پاسخگو نبودند در مورد  مسدود شدن های مکرر برخی وبلاگها که شاید در مسائل روز با مسئولین امر اختلاف نظراتی دارند پاسخگو باشند و در جهت رفع برخی محدودیت ها که گاه تبدیل به ظلم میشود چاره اندیشی کنند.هرچند که به رفع مسدودیت ها و محدودیت ها امیدی نیست باشد که با ظهور بتوان به فضای بدون ظلم و عدالت واقعی برسیم.هرچند مدتی است که فضای سنگینی که برما در پارسی بلاگ حاکم کردند وبه نسبت مجبور به کنار آمدن با فشارها شده ایم لذا صحبت هایم را با کلامی عالمانه و جامع‌نگر از مولا علی(ع) در باره ی عدل به پایان می رسانم. می‌فرماید: عدل، بر چهار شعبه است: بر درکی ژرف ‌نگر و دانشی محققانه، و قضاوتی نیکو، و استواری در بردباری.

نوشته شده توسط علی (بدلیل مسدودیت کاربری علی توسط مدیرپارسی بلاگ از کاربری زرین استفاده شد)



زرین ::: چهارشنبه 89/1/11::: ساعت 4:18 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: فیلتر، مسدودیت، ظلم، آدمکها

می گویند زمانی که قرار بود دادگاه لاهه برای رسیدگی به دعاوی انگلیس در ماجرای ملی شدن صنعت نفت تشکیل شود، دکتر مصدق با هیات همراه زودتر از موقع به محل رفت. در حالی که پیشاپیش جای نشستن همه ی شرکت کنندگان تعیین شده بود دکتر مصدق رفت و روی صندلی انگلستان نشست. قبل از شروع جلسه یکی دو بار به دکتر مصدق گفتند که اینجا برای هیات انگلیسی در نظر گرفته شده و جای شما آن جاست اما پیرمرد تحویل نگرفت و روی همان صندلی نشست.
جلسه داشت شروع می شد و هیات نمایندگی انگلیس روبروی دکتر مصدق منتظر ایستاده بود تا بلکه بلند شود و روی صندلی خودش بنشیند اما پیرمرد اصلاً نگاهشان هم نمی کرد.
جلسه شروع شد و قاضی رسیدگی کننده به مصدق رو کرد و گفت که شما جای انگلستان نشسته اید و جای شما آن جاست.
کم کم ماجرا داشت پیچیده می شد که مصدق بالاخره به حرف آمد و گفت:خیال می کنید نمی دانیم صندلی ما کجاست و صندلی انگلیس کدام است؟ نه آقای رییس، خوب می دانیم جایمان کجاست اما راستش را بخواهید چند دقیقه ای روی صندلی دوستان نشستن برای خاطر این بود تا دوستان بدانند برجای ایشان نشستن یعنی چه. او اضافه کرد که سال های سال است که دولت انگلستان در سرزمین ما خیمه زده و کم کم یادشان رفته که جایشان این جا نیست.
با همین ابتکار و حرکت عجیب بود که تا انتهای نشست فضای جلسه تحت تاثیر مستقیم این رفتار پیرمرد قرار گرفت و در نهایت هم انگلستان محکوم شد.


::: پنج شنبه 88/2/31::: ساعت 12:38 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: مصدق-انگلیس-انتخابات

پیرمردی به اتفاق نوه خود برای فروختن الاغش راهی شهر ­شد. پیرمرد افسار الاغ را بدست گرفته بود و قدم زنان با نوه­اش به طرف شهر می رفتند.
رهگذران با دیدن آنها گفتند: عجب احمقهایی چرا سوار الاغ نمی­شوند؟
بعد از شنیدن این حرف پیرمرد و نوه­اش هر دو سوار الاغ شدند.
کمی جلوتر رهگذری گفت: جداً بی­رحمی نیست که دو تا آدم سوار یک الاغ مردنی شوند؟
از آنجا به بعد نوه پیرمرد پیاده شد.
رهگذران بعدی گفتند: چقدر بی­انصافی است که این پیرمرد سوار الاغ باشد و این بچه کوچولو پیاده راه برود؟
پیرمرد با شنیدن این حرف جایش را به نوه­اش داد.
رهگذران بعدی گفتند: عجب زمانه­ای شده! پیرمرد بیچاره باید پیاده برود و بچه سواره.
سرانجام آنها در حالی به شهر رسیدند که الاغ را با زحمت بسیار بر کجاوه­ای حمل می­کردند.
این هم از آخر عاقبت دهن­بینی. گاهی اوقات ما فکر می­کنیم که باید هر چیزی که دیگران می­گویند را انجام بدهیم و نباید حرف کسی را رد کنیم.
شاید فکر می­کنیم که موفقیت یعنی اینکه من همه را از خودم راضی نگه دارم. تمام تلاشم را برای اینکار می­کنم حتی اگر از هدف خودم فرسنگها فاصله بگیریم. در صورتی که کاملاً برعکسه به قول هربرت بایاداسوپ:
نمی­توانم فرمول موفقیت را به شما بدهم اما می­توانم فرمول شکست را برایتان بنویسم،
بکوشید تا همه را از خود راضی کنید.
در جامعه ی امروزی ما هم بسیاری از افراد دچار این مشکل هستند.که بهتره سعی کنیم بیشتر به عقل و منطق خودمون رجوع کنیم تا به حرفهای دیگرون بخواهیم عمل کنیم و بدون فکر گوش به فرمان حرفهای بیهوده باشیم. مثل همین تبلیغات و جار و جنجالهایی که خیلی ها برای حفظ منافع و قدرت شخصی شون به راه میندازن تا بتونن  نون و نوای خودشون حفظ کنند اما زشت تر از یکسری کارها اینه که عوام بخواهند تحت تاثیر ظاهر سازی ها . بازی با کلمات و حرفهای بیهوده ی ، اندکی قدرتمند که با نزدیک شدن به جریانات خاص جامعه به راه انداختند قرار بگیرند.این یک زنگ خطر بزرگ برای آینده ی ماست.

بکوشیم تا خودمان از خودمان در برابر درگاه اللهی راضی باشیم...


علی ::: چهارشنبه 88/2/9::: ساعت 3:40 عصر::: نظرات دیگران: نظر
کلمات کلیدی:: انتخابات صالح، شکست اصولگرایان

   1   2   3   4   5   >>   >
طراح قالب
زرین
آسمان
متین
نازنین
>