• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : ساندويچ دو نونه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 45 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    در باب چادر مي خوام بگم كه اگه ما به حجاب اسلامي پايبنديم،‏ كه خوب مانتو و چه مي دونم بليز و شلوار هم بدن زن رو پوشش مي دن. اگر هم به چيزهاي ديگه اعتقاد داريم و اين پارچه دست و پاگير رو سرمون مي ذاريم، والا من نمي دونم چي بگم!!!

    سه سالگي يك وبلاگ مستقل كه حرف هايي براي گفتن دارد،‏در سرزميني كه رسانه هاي مستقلش بسيار كمتر از اين عمر مي كنند،‏ جاي بسي خوشحالي است. من هم پيروز باد و شاد باش مي گويم. اميدوارم پربارتر دنبال كنيد.

    قلم آبجي كوچيكه هم الحق جذابيت هاي خودش رو داره

    سنت و مدرنيسم هم كه شده چالش امروز سرزمين ما. در سرزمين ما نيروي حكومت بيشتر به نفع حفظ سنت ها اين چالش رو پرهزينه تر ميكنه.

    در مورد دست ها كه خدا به ما رحم كنه. آقاي دكتر !!!!

    امروز داشتم از كنار يه اتاقك پليس راهنمايي و رانندگي مي گذشتم كه ديدم دارن تلويزيون نگاه مي كنن. صداي آقاي دكتر ميومد؛ من خودم دانشگاهيم!!

    به گمانم داشت تو دانشگاه كلمبياي آمريكا اظهار فضل مي كرد. با خودم گفتم هر چند تو دكترا داري و در دانشگاه درس مي دهي،‏اما كسي مي تواند در اين جايگاه ادعاي دانشگاهي بودن بكند كه به اصل آزادي بيان و خط قرمز نداشتن فكر و انديشه كه از نمادهاي دانشگاهي بودن هست اعتقاد داشته باشه

    سلام:

    وبلاگ زيبايي ساختيد

    اميدوارم اين كار گروهي شما هر روز كاملتر و پر بارتر بشه

    لطف كرديد به ديدار ما آمديد

    به اميد ديدار دوباره

    ارادتمند شما:علي پويا

    با درود به دوستان

    از اين كه دير سر زدم و ديدار شما را دير پاسخ گفتم ، بسيار پوزش مي خوام. البته بسيار دير دير به كافي نت ميام. سرانجام من چند روز پيش تارنمام رو به روز كردم و همون روز به تارنماي شما هم سرزدم. سه نوشته آخرتون رو كه نخونده بودم، خوندم. اكنون هم كه آقا روح الله يه نوشته نو نوشته.

    مباركه

    سلام

    زيبا بود ولي در باب محاسن چادر به چند نكته بسنده كرده بودين

    در كل نوشته شما قابل تامل بود.

    يا علي/. شاد كن و شاد زي

    زمانه وار اگر مي پسنديم کر و لال
    به سنگفرش تو اين خون تازه باد حلال
    مجال شکوه ندارم ولي ملالي نيست
    که دوست جان کلام مناست در همه حال
    قسم به تو که دگر پاسخي نخواهم گفت
    به واژه ها که مرا برده اند زير سوال
    تو فصل پنجم عمر مني و تقويمم
    بشوق توست که تکرار مي شود هر سال
    ترا ز دفتر حافظ گرفته ام يعني
    که تا هميشه ز چشمت نمي نهم اي فال
    مرا زدست تو اين جان بر لب آمده نيز
    نهايتي ست که آسان نمي دهم به زوال
    خوشا هر آنچه که تو باغ باغ مي خواهي
    بگو رسيده بيفتم به دامنت ‚ يا کال ؟
    اگر چه نيستم آري بلور بارفتن
    مرا ولي مشکن گاه قيمتي ست سفال
    بيا عبور کن از اين پل تماشايي
    به بين چگونه گذر کرده ام ز هر چه محال
    ببين بجز تو که پامال دره ات شده ام
    کدام قله نشين را نکرده ام پامال
    تو کيستي ؟ که سفرکردن از هوايت را
    نمي توانم حتي به بالهاي خيال
    پاسخ

    سلام مرسي از شعر قشنگي که گذاشتي / فکر ميکنم از بهمني باشه/ موفق باشي
    سلام..اين شعر اخري خيلي جالب بود...
    در ضمن... يك گله كوچولو.. لطفا كامنت هاي كپي پيستي براي ما لاقل نذار........چون عين همونو باز تو وبلاگ بر و بچ مي بينم و مي خونم...
    داداش علي.. سلام... نماز روزه هات قبول باشه... در مورد اپديتت....حجاب رعايت بشه.. حالا با چادر يا بي چادر.. با چادر بهتر رعايت مي شه ...البته بگذريم از بعضي چادري ها كه خيلي تو چشم مي خوره.. من خودم هم گاهگاهي سر مي كنم.. بنا به ضرورت.

    چادر تاج بندگي خداوند هست بر سر زن شيعه

    احساس غرور زياد مي كنم وقتي چادر بر سر ميگذارم .... خيلي زياد

    بسم الله

    سلام

    اولش ميخواستم تشويقتون كنم ... آفرين .. چادر بذارين ... و ازين حرفا

    اما پي نوشت و نام نويسنده وبلاگ حكايت از چيز ديگه اي ميكرد

    انشالله همه ي خواهرامون به همين نتيجه برسن .... التماس دعا

    آره منم به چادر اينطوري نگاه مي كنم ....
     <      1   2   3      >