• وبلاگ : آدمكها
  • يادداشت : فرصت آخر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 30 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     

    سلام

    به موضوع جالبي اشاره كردي

    به طور قطع نميتونم باور كنم كه اون موقع چه ميكنم

    شايد همش استغفار

    ولي استغفار ديگه هيچ فايده اي نداره

    شايد هر كار خوبي كه به ذهنم برسه

    ولي كار خوب هم هيچ فايده نداره

    او موقع كه انسان ميدونه بايد بره و به نيت غير صحيح بخواد كاري رو انجام بده كارش مشكل داره و مورد قبول نيست

    ترجيح ميدم كاري نكنم

    موفق باشين. ممنون كه به من سر زدي. شاد كن و شادزي

    سلام سلام

    يقين دارم که مي آيي...... بيا اي آنکه نبض هستيم دردستهايت بود .

    دل ديوانهام افتاده لرزان زير پايت بود

    بيا اي آنکه رگهاي تنم با خون گرم خود . تماما معبري بودند تا نقش ترا همچون گل

    سرخي . بگلدان دل پاکيزه گرمم برويانند

    بيا . تا آخرين دم هم . قدمهاي تو بالاي سرم باشد . نگاهت غرق در اشک پشيماني

    بروي پيکرم باشد

    به روزيم...

    اگه همه به اين فكر مي كرديم دنيا گلستان بود....

    دلت شاد و ممنون كه سر ميزني علي جان

    سلام...جالبه...بايد فكر كنم.

    ممنون ازحضورتون

    اينجا، خوش سليقه ساخته شده

    اگه يه روز از عمرم مونده باشه، مي رم كوه.

    سلام ؛ وبلاگتون عاليه خيلي خيلي خوبه ! لطفا من را هم در مورد بهتر شدن وبلاگم راهنمايي كنيد.

    ضمنا اگر موافق هستيد تبادل لينك كنيم.

    سلام دوست عزيز . به مطلب بسيار جالبي اشاره كرديد. البته من به مرگ خيلي زياد فكر ميكنم. يعني هر وقت بيشتر ياد زندگي مي افتم مرگ هم كه اون روي سكه زندگيه خودشو بيشتر رو ميكنه. اما اگه همچين روزي باشه من سعي مي كنم هر كاري تو زندگي بيشتر دوست داشتم همونو انجام بدم و با كساييكه بيشتر دوسشون داشتم يه ذره حرف بزنم. منظورم هم كاراي عجيب غريب نيست يه كار ساده دوست داشتني مثل بستني خوردن.............

    سلام.

    من اولين كاري كه انجام خواهم داد اين است كه به درگاه خداوند متعال ميروم و از او طلب آمرزش مي كنم و ديگري اينكه از مادرم به خاطر همه زحمت هايي كه به او دادم تشكر و معذرت خواهي ميكنم و آخرين كار اينكه به انتظار حضرت ازرائيل مينشينم تا جانم را بگيرد.

    ««اگه وقت كرديد به من هم سر بزنيد»»

    آدمك جان عبدالله از دوستان هم جبهه اي بنده است

    دوستي مشترك داشتم كه شهيد شده عكس او را هردو در وبلاگ گذاشته ايم

    ممنون كه به ما سر زدي.....................

    موفق باشي...................................

    خوشحال ميشيم بازم پيش ما بيايين.............

    تو ميداني که فقط پنير آن کلاغ بي خيالي ... بهتر است که نگين انگشتري مرگ باشي !

    تو ميداني که تو را آتش ميزند پس حتي اگر در زمين فرو ميروي ... چرا آب نميشوي ؟ ... چرا جاري نميشوي ؟

    تو ميداني که فقط پنير آن کلاغ بي خيالي ... بهتر است که نگين انگشتري مرگ باشي !

    تو ميداني که تو را آتش ميزند پس حتي اگر در زمين فرو ميروي ... چرا آب نميشوي ؟ ... چرا جاري نميشوي ؟

    با سلام و عرض ادب

    وبلاگ زيبا و پر محتوا و گروهي شما را ديدم و از نظر شما لذت وافي بردم ...
    آري اين چنين است....به اميد تعامل بيشتر

    خدا نگه دار و به اميد ديدار بعدي...

    با سلام خدمت دوست گرامي

    كتابي رو مطالعه مي كردم كه به همين نكته اشاره كرده بود و نوشته بود در چنين شرايطي همه ي باجه هاي تلفن پر مي شد از مردمي كه مي خواهند به هم بگويند كه چقدر همديگر رو دوست دارند.

    واقعا همينطوره در يك روز باقي مانده سعي خواهيم كرد، از همه حلاليت بطلبيم و از هيچ كس كينه اي به دل نداشته باشيم و احدي هم از ما دلگير نباشد...

    و از خدا خواهيم خواست كه گناهان ما را به كرم خويش بيامرزد...

    =========

    موفقيت و سرفراز باشيد.

    در پناه حق

     <      1   2